موسسه فرهنگی پیوند با امام (ره)

آموزشی، پژوهشی، تهذیب و خودسازی

پیامبر اعظم(صلی الله علیه و اله)

تدبر درحدیث و سیره معصومین (علیهم السلام)- استاد ضرابی

*******************************

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

هفدهم ربیع الاول1442 مطابق با  12/8/ ۹۹

میلاد خجسته پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)

أشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّيِّبِينَ يا خاتِمَ النَّبِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُرْسَلينَ

عیدُ البَرّیةِ عیدُ المولِدِ النَّبوِی فِی الْمَشرِقَین لَهُ وَ الْمَغْرِبینِ دَوِی

عید ولادت پیامبر، عید همه آفرینش است، همان که آوازه او در شرق و غرب طنین‌انداز است.

عیدُ النَبی ابنِ عَبدِاللهِ مَنْ طَلَعتْ شَمْسُ الّهِدایةِ مِنْ قُرآنِهِ الّعَلوِی

عید ولادت فرزند عبدالله، آن پیام‌آوری که آفتاب هدایت از قرآن بلندمرتبه او سرزده است.

بدا مِنَ الّقَفْرِ نُوراً لِلْوَری وَ هُدی یا لَلتَّمدنِ عَمْاَکَوْنَ مِنْ بَدَوِی

از بیابان تفتیده و خشکیده ،نور هدایت برای مردمان پدیدار شد، شگفتا که جهان، به دست صحرانشینی تمدن و مدنیت گرفت.

پیامبر(ص)  فرمودند:‌ «مَنْ صَلَّى عَلَی مَرَّةً لَمْ یبْقَ لَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّة. اگر کسی یک بار بر من درود بفرستد، ذره‌ای از گناهانش باقی نمی ماند.» ( جامع الاخبار _ ص ۵۹)

ازازل بر همه ذرات جهان تا عَرصات        رسد از آبروی آلِ محمّد برکات

موضوع تدبر:

چگونه صلوات می‌تواند چنین اثری داشته باشد؟ و آیا مقصود از صلوات همین صلواتی است که می‌فرستیم؟

پاسخ:

معنای صلوات

واژه صلوات از ریشه «صلو» است. مفرد آن، صَلَاة است. صلاة در لغت به معنای دعا و نیایش است. نماز نیز در حقیقت نوعی دعا است.

 با نگاهی به رابطه میان واژگان «وصل» و «صلو» مى ‌توان گفت که میان صلات از ریشه «صلو» با صله از ریشه «وصل» نوعی ارتباط معنایی است؛ زیرا کسی که صلاة به معنای دعا و نیایش را با خدا دارد، خواهان وصل با خدا است مثل قطره ای که وصل به دریا بشود. چون صلوات اتصال است.

در روایتى از امام صادق (ع ) است که می ‌فرماید: «درود خداوند به معناى رحمت، درود ملائکه به معناى به پاکى یاد کردن و درود مردم به معناى دعاست.» (مجمع البیان، ج 7 – 8 ، ص 568 )

اگر رحمتی از خدا به خلق می‌ رسد از مظهر اتم و اکملش خواهد بود:

امام زمان(عج)خطاب به کامل بن ابراهیم می فرماید: « قُلُوبُنا أَوْعِیةٌ لِمَشِیةِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یشاءَ اللّهُ –  دل های ما ظروفی برای خواست خداوند است. اگر خدا چیزی را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال می فرماید: و شما نمی خواهید مگر این که خداوند بخواهد.»( بحارالانوار،ج ۲۵،ص ۳۳۶)

امام حسین علیه السلام روز عاشورا فرمود:«فَجَبْرَائِیلُ مِنْ أَهْلِ الْبَیتِ وَ إِنَّهُ لَخَادِمُنَا »(بحار،ج26ص : 335)

روشن از روی تو آفاق جهان می بینم     عالم از جاذبه ات در هیجان می بینم

شورش بلبل وجانبازی پروانه و شمع     همه از عشق تو ای مونس جان می بینم

جامعیت ذکر صلوات

در ذکر صلوات ؛هم توحید، هم نبوت، هم امامت، هم معاد هست.

«اَلّلهُمَّ» که می گوییم اقرار به خداست، توحید است. درود بر پیامبر، پس پیامبر را قبول کرده ایم، نبوت و رسالت درست شد. آل پیامبر را ضمیمه کردیم، امامت و ولایت درست می شود. جزای صلوات به ما می رسد، معاد و قیامت مان درست می شود. اگر چیزی از این بهتر بود خدا همان کار را می کرد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «در صلوات تسبیح هم هست.» در روایات داریم: در صلوات استغفار هست، لا اله الا الله هست.

 ما دیگر چیزی به این جامعی نداریم. تسبیح، سبحان الله هست، تحمید الحمد لله هست، تکبیر،  الله اکبر هست. خیلی ذکر جامعی است؛زیرا حدیث داریم: در میزان حسنات چیزی نهاده نمی شود که سنگین تر از تسبیحات اربعه باشد.«سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ»(مفاتیح الجنان)

ولی اگر کسی ذکر صلوات را بگوید، ثواب آن چهارذکر را هم دارد.

بر روی زمین و آسمانها و کرات       در بین مناجات برای حاجات

زیباتر از این جمله ندیده است کسی    بر خاتم انبیاء محمّد صلوات

تکلیف خداوند به پیامبرصلوات الله علیه واله

پیامبر(ص) موظف بود تا بر مومنان صلوات بفرستد: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ – از اموالشان صدقه ‌ای برگیر که آنان را تطهیر می ‌کنی و بدان تزکیه می ‌کنی و بر ایشان صلوات بفرست و دعا کن که دعای تو موجب آرامش آنان است و خدا شنوا و دانا است.» (توبه / 103)

مومنان با صلوات خدا و فرشتگان و پیامبر (ص) از ظلمت به سوی نور بیرون می ‌آیند و از نورانیت و سکونت و آرامش برخوردار شده (توبه/ 103) و از رحمت رحیمی و خاص خدا نسبت به خود بهره مند شده (احزاب/ 43) و از غفران و آمرزش گناهان از سوی خدا سود می‌برند. (توبه/ 99)

دل با صلوات مَحرم راز شود         سیمرغ شود بلند پرواز شود

فرمود پیامبر که با هر صلوات      درهای اجابت دعا باز شود

امر الهی به اهل ایمان

قال الله تعالی فی قرآنه الکریم :‌» إِنَّ الله وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا – همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر صلوات می ‌فرستند.‌ ای کسانی که ایمان آورده اید بر پیامبر صلوات و سلام کامل و تمام بفرستید.» (احزاب/ 56)

خدا با آوردن فعل مضارع « یُصَلُّونَ » بیان می‌کند که خود و فرشتگانش به طور دائم و مستمر بر پیامبر(ص) صلوات می ‌فرستند. (تفسیر التحریروالتنویر، ج 11، جزء 22، ص 97)

بنابراین، مومنان بهتر است که این گونه باشند و صلوات ایشان نیز مستمر و دائمی باشد. چون فعل «صلّوا» به متابعت از «یصلّون» طلب استمرار در صلوات را در خود دارد.

فرمود: «إرفعوا أصواتکم بالصّلاة علىّ فإنّها تذهب بالنّفاق – بلند صلوات بفرستید که بلند صلوات فرستادن نفاق را از بین می برد.»(فضیلة الصلاة على النبی،ص566)

بر آئينه جمال داور صلوات      بر روشنی چشم پيمبر صلوات

بازتاب صلوات بر محمد و آل محمد

امام صادق علیه السلام فرمود:« فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِی ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یبْقَ شَی ءٌ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى ذَلِکَ الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ وَ لَا یرْغَبُ عَنْ هَذَا إِلَّا جَاهِلٌ مَغْرُورٌ وَ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُه – اگر کسی یک بار ذکر صلوات را بگوید، خدای متعال هزار رحمت و صلوات نازل می کند با هزار صف از ملائکه به کسانی که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند. وقتی خدا و ملائکه به فرستنده صلوات رحمت نازل می کنند، همه آنچه خداوند خلق فرموده به آن بنده صلوات می‌فرستند.» (ثواب الأعمال ، ص154 )

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ذکر صلوات برای از بین بردن گناهان قوی تر است از اثر آب بر آتش.آب چگونه آتش را خاموش می کند، و رحمت بر غضب غالب است، آب بر آتش غالب است. و بعد فرمود:سلام دادن به پیامبر، از آزاد کردن بنده در راه خدا افضل است.. اگر صلوات ها ضمیمه با سلام هم بشود که اجرش خیلی بالاست. «اللهم صل و سلم و بارک» برکت بده. و بعد فرمود: محبت پیامبر خدا از جهاد و شهادت در راه خدا افضل است. کسی که محبت پیامبر در قلبش بیاید، افضل از جهاد و شهادت در راه خداست.

پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «أَوْلَى النَّاسِ بِی فِی یوْمِ الْقِیامَةِ أَکْثَرُهُمْ عَلَی صَلَاة – سزاوارترین، نزدیک ترین افراد به من روز قیامت کسانی هستند که بیش از همه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.» (جامع الأخبار،ص 59)

قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ آن خدایی است که بر شما صلوات می‌فرستد و همچنین فرشتگان صلوات می‌فرستند تا شما را از ظلمات به سوی نور خارج کند. (احزاب/ 43)

از ازل بر همه ذرات جهان تا عَرصات            رسد از آبروی آلِ محمّد برکات

وه چه بدبخت وسیه روست هرآنکس که زِ جهل   بشنود نام محمّد نفرستد صلوات

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

هفدهم ربیع الاول 1443 مطابق با 2/8/1400

میلاد خجسته پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله)

را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت بویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و ستمدیدگان و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

أشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّيِّبِينَ فَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عِنْدَكَ وَجِيها فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا نَبِيَّ اللَّهِ يَا سَيِّدَ خَلْقِ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي وَ يَتَقَبَّلَ مِنِّي عَمَلِی.

از ازل بر همه ذرات جهان تا عَرصات           رسد از آبروی آلِ محمّد برکات

دل با تو خوش است یگانه معبود حیات           معنای تمامُ مطلقی از حَسنات

گویند که خشنود شوی ، چون گویند               بر خاتم انبیاء محمد صلوات

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: «اَللَّهُمَّ لا تَنْزَعْ مِنِّى صالِحَ ما اَعْطَیتَنِى اَبَداً، اَللَّهُمَّ لا تَشْمُتْ بِى عَدُوّاً وَلا حاسِداً اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَرُدَّنِى فِى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِى مِنْهُ اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَکِلْنِى اِلى‏ نَفْسِى طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً؛  – پروردگارا! هرگز از من نیک‏ترین عطاهایت را باز پس نگیر! خدایا! مرا در معرض شماتت دشمن و افراد حسود قرار نده! بار الها! مرا دوباره به حوادث بد و ناگوار که نجات داده‏اى برنگردان! بار پروردگارا! مرا [یک لحظه‏] به اندازه چشم به هم زدن به نفس خودم واگذار مکن!» ( تفسیر قمی، على بن ابراهیم بن هاشم قمى، ج 2، ص 74)

موضوع تدبر :

 آیا پیامبر رحمت در این دعاها به ما می‌آموزد که مهم‌ترین نیازهای زندگی ماچیست؟ یا آنکه همیشه چه درخواستی در هنگام دعا از خدای خود باشیم؟ یا آن که برنامه و کار و تلاش یک عمر زندگی را به ما آموزش می‌دهد؟ و یا اهمیت و ضرورت دعا و مناجات را به ما یادآوری می فرماید؟   چه چیز دیگری از این دعاها می‌شود فهمید؟

پاسخ: 

پاسخ اجمالی این است که : « همه این ها و بیشتر»

 امّ سلمه در گزارشى از چگونگى عبادات و راز و نیازهاى شبانه پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏گوید: «وقتى در نیمه‏هاى شب، متوجه عدم حضور پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله شدم به جستجو پرداختم و با کمال شگفتى دیدم حضرت در نیمه‏هاى تاریک شب در گوشه‏اى ایستاده، دستها را به سوى آسمان دراز کرده و اشک از چشمانش سرازیر است و با خداوند راز و نیاز مى‏کند و با لحنى آکنده از عشق و سوز و معرفت مى‏گوید: «اَللَّهُمَّ لا تَنْزَعْ مِنِّى صالِحَ ما اَعْطَیتَنِى اَبَداً، اَللَّهُمَّ لا تَشْمُتْ بِى عَدُوّاً وَلا حاسِداً اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَرُدَّنِى فِى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِى مِنْهُ اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَکِلْنِى اِلى‏ نَفْسِى طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً – پروردگارا! هرگز از من نیک‏ترین عطاهایت را باز پس نگیر! خدایا! مرا در معرض شماتت دشمن و افراد حسود قرار نده! بار الها! مرا دوباره به حوادث بد و ناگوار که نجات داده‏اى برنگردان! بار پروردگارا! مرا [یک لحظه‏] به اندازه چشم به هم زدن به نفس خودم واگذار مکن!» امّ سلمه با دیدن این حالت عرفانى و سراسر عشق و خلوص پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله به گریه افتاد تا اینکه پیامبر متوجه او شد و فرمود: «اى‌ام سلمه! چرا گریه مى‏کنى؟» گفت: «اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! شما با آن مقام و منزلت که نزد خداى متعال دارى این‏گونه با تضرع و خشوع و التماس دعا مى‏کنى و حاجت مى‏طلبى؟» پیامبر فرمود: «اى‌ام سلمه! من چگونه خود را در امان ببینم که خداوند یک لحظه «یونس بن متى» را به خودش واگذار کرد و او را به حالش رها کرد. به آن حادثه دردناک گرفتار شد.‌»

 امام باقرعلیه‏السلام درباره تلاوتهاى رسول اکرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «آهنگ صداى پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله در هنگام تلاوت قرآن، آن چنان زیبا بود که دلها را جذب مى‏کرد و از همه مسلمانان دلرباتر مى‏خواند.‌»

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا  شنيدن

به رخت نظاره كردن سخن خدا شنيدن

رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله قبل از تلاوت قرآن از شیطان به خدا پناه مى‏برد و مى‏فرمود: «اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ‌» وقتى به آیه 61 یونس مى‏رسید – که نظارت و علم و آگاهى خداوند را بر اعمال بندگان بیان مى‏کند – گریه شدیدى به آن حضرت دست مى‏داد و از خوف جلال و عظمت الهى منقلب مى‏شد. (کنز الدقائق ، ج 7، ص 423.6) خداوند در آن آیه مى‏فرماید: «وَ مَا تَکُونُ فِى شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ مَا یعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لَا فِى السَّمَآءِ وَ لَآ أَصْغَرَ مِن ذَ لِکَ وَ لَآ أَکْبَرَ إِلَّا فِى کِتَبٍ مُّبِینٍ‌-در هیچ حال و اندیشه‏اى نیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى‏کنى و هیچ عملى را انجام نمى‏دهید؛ مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم، در آن هنگام که در آن وارد مى‏شوید و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى‏ماند؛ حتى به اندازه سنگینى ذرّه‏اى و نه کوچک‏تر از آن و نه بزرگ‏تر؛ مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکار [و لوح محفوظ علم خداوند] ثبت است.‌»(یونس/61)

چشم تو زبهر دلربايی                        در كردن سحر ذوفنون باد

هر جا كه دليست در غم تو                  بی صبر و قرار و بی سكون باد

قد همه دلبران عالم                                  پيش الف قدت چو نون باد

هر دل كه زعشق تست خالی                از حلقه وصل تو برون باد

امام صادق‏علیه‏السلام ضمن بیان چگونگى نمازهاى شبانه رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرماید: «آن حضرت، چون شب مى‏خواست بخوابد ظرف آب سرپوشیده‏اى را بالاى سرش مى‏گذاشت و مسواک خود را هم در کنارش قرار مى‏داد و مى‏خوابید. چون از خواب بیدار مى‏شد به آسمان نگاه مى‏کرد و آیات: «اِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ…‌»؛ (ال عمران/190) را مى‏خواند سپس دندانهایش را مسواک مى‏کرد و وضو مى‏گرفت و به محل عبادت خود مى‏رفت و چهار رکعت از نماز شب را مى‏خواند که رکوع هر رکعتش به قدر قرائت و سجودش به قدر رکوع آن طول مى‏کشید؛ به حدى که گفته مى‏شد: کى سر از رکوع برمى‏دارد و به سجده مى‏رود؟! و همچنین سجده‏اش به حدى طولانى بود که گفته مى‏شد چه وقت سر برمى‏دارد؟ آن‏گاه به بستر خود برمى‏گشت و آن‏قدر که مشیت الهى بود مى‏خوابید و سپس بیدار مى‏شد، مى‏نشست و چشمانش را به آسمان مى‏دوخت و همان آیات را تلاوت مى‏فرمود. آن‏گاه مسواک مى‏کرد و وضو مى‏گرفت و به محل عبادتش مى‏رفت و به خواندن چهار رکعت دیگر از نماز شب به همان صورت اوّل مى‏پرداخت و دوباره به بستر خود بازمى‏گشت و مقدارى دیگر نیز مى‏خوابید. سپس بیدار مى‏شد، نگاه به آسمان مى‏کرد و همان آیات را تلاوت مى‏فرمود و دوباره مسواک کرده، وضو مى‏گرفت و مابقى نماز شب (شفع و وتر) را مى‏خواند. سپس براى اداى فریضه صبح وارد مسجد مى‏شد. (سنن النبى، ص 240)

شیخ صدوق درباره نماز شب پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله روایت مى‏کند که حضرت رسول‏صلى‏الله‏علیه‏وآله هفتاد بار در نماز «وتر» استغفار مى‏کرد و سپس مى‏فرمود: «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ– خدایا! این مقام کسى است که از آتش جهنم به تو پناهنده مى‏شود.‌» همچنین آن حضرت در قنوت نماز «وتر» این‏گونه با خدا نجوا مى‏کرد: « اللهمَّ اهدنی فیمن هدیت، وعافنی فیمن عافیت، وتولّنی فیمن تولیت، وبارک لی فیما أعطیت، وقنی شرّ ما قضیت، إنّک تقضی ولا یُقضی علیک، سبحانک ربّ البیت، أستغفرک وأتوب إلیک، واُؤمن بک وأتوکّل علیک، ولا حول ولا قوَّه إلّا بک یا رحیم – خدایا! مرا در زمره هدایت‏شدگان رهبرى فرما و از عافیت‏یافتگان قرار ده. عطاهایت را برایم مبارک فرما و مرا از شرور حتمى، نجات ده. خدایا! کسى بر تو حکومت نمى‏کند و تمام حکومت، تنها از آن توست. اى خداى کعبه! تو پاک و منزهى. از تو آمرزش مى‏خواهم و به سویت باز مى‏گردم و به تو ایمان مى‏آورم و توکل مى‏کنم و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلَّا بِکَ یا رَحِیم.‌» (سنن النبى، ، ص  330 و 331)

 اساساً معیار ارزش انسان نزد خداى متعال به نمازها، دعاها، نیایشهاى عاشقانه و خالصانه و مقام عبودیت اوست؛ هم‏چنان‏که قرآن مى‏فرماید: «قُلْ ما یعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَولا دُعاؤُکُمْ- [اى رسول ما!] بگو اگر دعا و مناجات شما نباشد، پروردگارم هیچ ارزشى براى شما قائل نیست.‌»(فرقان/77)

طبق این آیه، ارزش واقعى یک انسان نزد خداوند به شهرت، دارایى، علم و مقام نیست؛ بلکه به عبودیت، خضوع، دعا و التماس در مقابل پروردگار جهانیان بستگى دارد. هر کسى ارتباطش با خداوند بیشتر باشد، نزد خداوند مقام والاترى دارد. وقتى از امام باقرعلیه‏السلام از تفسیر این آیه سؤال شد که آیا تلاوت قرآن افضل است یا دعاى بسیار؟ امام فرمود: «دعاى فراوان» و آیه فوق را تلاوت کرد. (منهج الصادقین، ج 6، ص 399)

خداوند مى‏فرماید: «ما این قرآن را که سخن ثقیلى است بر تو القا مى‏کنیم» و [چون‏] دریافتن این کلام بلند و متعالى نیاز به روحى بلند و دلى پاک و مطهر دارد و تفکر و مناجات و شب‏زنده‏دارى و خلوت با خداى عالمیان مى‏تواند چنین آمادگى را ایجاد کند، به همین جهت مى‏فرماید: «قُمِ الَّیلَ إِلَّا قَلِیلاً * نِّصْفَهُ‏و أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً‌- در شب [براى تهجد] به پا خیز؛ مگر اندکى از شب را. نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن یا بر نصف بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده و با تأمّل بخوان.‌(مزّمّل/2 – 4 ) » (تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج 20، ص 61)

خداوند متعال در این آیات(مزّمّل/2 – 4 )  براى اینکه پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله پیام وحیانى خدا را دریافت و به اصلاح جامعه قیام کند، نخست، دستور سحرخیزى و عبادت شبانه مى‏دهد. آرى، اصلاح جامعه به خودسازى فردى نیاز دارد که جهاد اکبر و زیربناى انجام رسالتى عظیم و بزرگ است.

رسول مکرم اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله) علاقه خود را به نماز با مثالی دیگر توضیح می‌دهد و می‌فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَائُهُ قُرَّةَ عَینِی فِی الصَّلوةِ وَ حَبَّبَ اِلَی الصَّلَوةَ کَمَا حَبَّبَ اِلَی الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ اِلَی الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ اِنَّ الْجَائِعَ اِذَا اَکَلَ شَبِعَ وَ اِنَّ الظَّمْآنَ اِذَا شَرِبَ رَوِی وَ اَنَا لا اَشْبَعُ مِنَ الصَّلَوةِ – خداوند متعال روشنایی چشمانم را در نماز قرار داد و نماز را محبوب دلم گردانید؛ همچنان که غذا و آب را محبوب دل گرسنه و تشنه نمود. گرسنه هر گاه غذا بخورد، سیر می‌شود و انسان تشنه اگر آب بنوشد، سیراب می‌شود؛ امّا من هرگز از نماز سیر نمی‌شوم.» (امالی شیخ طوسی، قم، دار الثقافة، 1414 ق، ص 528)

دلی كو عاشق رويت نباشد                   هميشه غرقه در خون جگر باد

مرا از تست هر دم تازه عشقی              ترا هر ساعتی حسن دگر باد

خداوند متعال، باز هم رسول گرامى اسلام را به عبادت و بندگى خالص ترغیب و تشویق مى‏کند و مى‏فرماید: «إِنَّآ أَنزَلْنَآ إِلَیکَ الْکِتَبَ بِالْحَقِ‏ّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ‌- ما این کتاب را به حقّ بر تو نازل کردیم. پس خدا را عبادت کن در حالى که دین خود را براى او خالص مى‏گردانى.‌»(زمر/2)

همچنین در سوره حجر، آن حضرت را در برابر مشکلات، این‏گونه بیمه مى‏کند: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یقُولُونَ * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّجِدِینَ * وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى‏ یأْتِیکَ الْیقِینُ‌ – ما مى‏دانیم سینه‏ات از آنچه آنها مى‏گویند تنگ مى‏شود (و تو را سخت ناراحت مى‏کنند.) پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده‏کنندگان باش و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد.‌»(حجر/97 – 99)  

رسول خداصلی الله علیه وآله ایمان را همانند لباس انسان معرفی می‌کند، و می‌فرماید: «مَثَلُ الْاِیمَانِ مَثَلُ الْمَقمیصِ تَقَمَّصَهُ مَرَّةً وَ تَنْزِعُهُ اُخْرَی – ایمان همانند پیراهن است که شخص گاهی آن را می‌پوشد و گاهی از تن بیرون می‌آورد.» (الجامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، ج 2، ص 527)

یعنی انسان وقتی با انگیزه الهی به سوی انجام اعمال خیر می‌رود، لباس ایمان در بر دارد و هنگامی که از خداوند غفلت کرده، با ترک واجبات و انجام محرمات، معصیت می‌کند، لباس ایمان را از وجودش کنده است. آن حضرت در همین خصوص مَثلی دیگر دارد که می‌فرماید: «اِنَّ الْاِیمَانَ لَیخْلُقُ فِی جَوفِ اَحَدِکُمْ کَمَا یخْلُقُ الثَّوبُ الْخَلَقُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ تَعَالَی اَنْ یجَدِّدَ الْاِیمَانَ فِی قُلُوبِکُمْ – ایمان در درون شما کهنه و فرسوده می‌شود؛ همان گونه که لباس در تن شما کهنه می‌شود. پس از خدای متعال بخواهید که ایمان را در قلبهایتان تازه و نو گرداند!» (فیض القدیر، محمد الحناوی، ج 2، ص 410)

گر رضای حق همی جویی دلا               پيشه خود كن خلاف نفس را

در خلاف نفس شو ثابت قدم                  تا که ره يابی باسرار قدم

تا نگردد نفس تابع روح را                  كی دوا يابی دل مجروح را

باطن نفس ما چون هست كافر               مشو راضی بدين اسلام ظاهر

زنو هر لحظه ايمان تازه گردان                    مسلمان شو مسلمان شو مسلمان

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

هفدهم ربیع الاول1444 مطابق با   22/7/1401

خجسته میلاد پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله)

را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت  به ویژه  ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و  ستمدید‌گان  و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

السلام علیک یا سَيِّدَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ والسلام عَلَى أَهْلِ بَيْتِک الطَّيِّبِينَ الطاهرین فَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عِنْدَكَ وَجِيها فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا نَبِيَّ اللَّهِ يَا سَيِّدَ خَلْقِ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي وَ يَتَقَبَّلَ مِنِّي عَمَلِي،

سحر مکه صفای دگری پیدا کرد              ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد

کعبه می‌خواست کـه دل را ز بتان پاک کند      دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: « خُذُوا بِحَظِّکُمْ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللَّهِ فَقَدْ عَلَّمَکُمُ اللَّهُ کِتَابَهُ وَ نَهَجَ لَکُمْ سَبِیلَهُ لِیعْلَمَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ یعْلَمَ الْکَاذِبینَ وَأَحْسِنُوا کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیکُمْ وَ عَادُوا أَعْدَاءَهُ وَ جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقِّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ لِیهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَینَةٍ وَ یحْیا مَنْ حَی عَنْ بَینَةٍ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ اعْمَلُوا لِمَا بَعْدَ الْیوْمِ فَإِنَّهُ مَنْ یصْلِحْ مَا بَینَهُ وَ بَینَ اللَّهِ یکْفِهِ اللَّهُ مَا بَینَهُ وَ بَینَ النَّاس سهم خود را گرفته و از تفریط در حق الهی بپرهیزید! خداوند کتاب خودش (قرآن) را به شما تعلیم نموده، و راه خود را به شما نشان داده تا راستگویان از دروغگویان شناخته شوند. و نیکی کنید؛ همان‌گونه که خداوند به شما نیکی کرده است، و با دشمنانش دشمن باشید، و در راه خدا حقجهاد را ادا کنید. او شما را اختیار کرده و شما را مسلمان نام نهاده تا کسی که هلاک می‌شود از روی دلیل هلاک شود و حیات زنده نیز از روی برهان باشد. و قدرت و توانی نیست مگر به خدا؛ پس زیاد خدا را یاد کنید و برای بعد از امروز تلاش کنید؛ پس کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا بین او و مردم را کفایت خواهد نمود.» ( تاریخ طبری، ج 2، ص 394)

موضوع تدبر:

مهم‌ترین پیام پیامبر رحمت (صلی الله عليه و آله) که در این خطبه از سوی خداوند متعال برای بشریت بیان می‌دارد چیست؟ برای توفیق در بکار بستن این تعالیم چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

سخنان پیامبر اعظم (صلی الله عليه و آله) به گونه‌ای است که در یک سیر ترتیبی، از معرفت و عمل به هر یک از دستورات، زمینه رسیدن به معرفت و عمل به دستور دیگر، فراهم می‌شود؛ مثلا در اولین پیام (خُذُوا بِحَظِّکُمْ) که بهره‌مندی از دنیا به قدر کفاف و رعایت اعتدال خواسته شده( که اساس تعالیم ادیان الهی و اسلام است)،  نیاز به یک برنامه  الهی با احاطه علمی همه جانبه احساس و درک می‌شود، همچنین با عمل نمودن به آن و کوتاهی نکردن در اجرای فرامین الهی(لَا تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللَّهِ )  است  که شخص می‌فهمد حیات و هستی، تباهی و نابودی همه چیز در گرو عمل به همین دستورات است تا انسان بتواند از ربوبیّت پروردگار مهربان در راه وصول به سعادت دو جهان، بهره شود؛ و نیز از معرفت و عمل به همین حقیقت است که قدر و منزلت قرآن دانسته می‌گردد؛( فَقَدْ عَلَّمَکُمُ اللَّهُ کِتَابَهُ) ؛ در مرحله بعد هم از معرفت به قرآن و عمل به آن به ضرورت همیشگی حضور مربیان و الگوهای عملی که معصوم از خطا و لغزش باشند، دانسته می‌شود ( وَ نَهَجَ لَکُمْ سَبِیلَهُ )؛ تبعیت از الگوهای الهی نیز به انسان می‌فهماند که ثمره و حکمت این تعالیم الهی، این بوده است که: راستگویان(آنان که طالب هدایت‌اند) از دروغگویان  باز شناخته شده و نیز فهمیده می‌شود که اساس توصیه‌های خدا و رسولش این است که باید نیکوکار بود همان‌گونه که خداوند در حق بندگانش نیکوکار است، و با دشمنانش دشمن بود و در راه خدا حق جهاد را ادا کرد  تا مسلمان بود آنچنان که به میزان ملاک مسلمانی، آنکه هلاک می‌شود از روی دلیل باشد و آنکه زنده می‌ماند نیز از روی برهان.(عمل به اسلام، منشأ حیات معنوی و مادی است) و اینچنین است که دانسته می‌شود، قدرت و توانی نیست مگر به اراده خداوند هستی بخش؛ پس باید بسیار خدا را یاد نمود و برای آخرت خود تلاش کرد و باور داشت، آنکه میان خود و خدای خود را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح کرده، دنیای او را کفایت خواهد نمود.»

پاسخ تفصیلی:

نکات فراوانی از کلام  درربار رسول مکرم اسلام (صلی الله عليه و آله)  قابل استفاده است اما می‌توان گفت از مهم‌ترین آنها:

اهمّیت قرآن: رسول خدا (صلی الله عليه و آله)  فرمود: «أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأْدُبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُم- قرآن سفرۀ ضیافت خدا است؛ پس تا می‌توانید از ضیافت او فرا گیرید!» (وسائل الشیعه، ج 6، ص168) و نیز امیرالمؤمنین  علی(علیه السلام) می‌فرماید: « وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنىً فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ -‌ و بدانید کسی بعد از [آشنایی با] قرآن نیازمند نباشد و قبل از [آشنایی با] قرآن بی نیاز نباشد؛ پس بهبودی از امراض خود را از قرآن بخواهید و در  سختی ها از آن طلب یاری نمایید!» ( نهج البلاغه، خطبه 176) «… اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ! لَا یسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیرُکُمْ– خدا را! خدا را! درباره قرآن! مبادا دیگری بر شما در عمل به آن پیشی گیرد.» (نهج البلاغه، نامه 47) و به بیان  امام سجاد‌  (علیه السلام): « لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی-اگر همۀکسانی که در میان مشرق و مغرب هستند، بمیرند، وقتی قرآن با من باشد، هراس نخواهم کرد.» ( کافی، ج 2، ص 602 )

احسان به دیگران: رسول خدا‌  (صلی الله عليه و آله) فرمود: «أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیکَ-احسان کن به کسی که در حق تو بدی کرده است.» (من لایحضره الفقیه، 4، ص177)

بدی را بدی سهل باشد جزا            اگر مردی اَحسِن الی من اَساء

علی‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یخْتَصُّهُمْ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیقِرُّهَا فِی أَیدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَیرِهِمْ– خداوند بندگانی دارد که برای نفع رسانی به دیگر بندگان،  نعمت هایی را به آنها اختصاص داده است و تا هنگامی که نعمت ها  را بخشش می‌کنند، خداوند آن نعمات را در دستشان پایدار می‌کند و وقتی از بذل و بخشش امتناع کنند، نعمت ها را از آنان می‌گیرد و به کسانی دیگر تحویل می‌دهد.» (وسائل الشیعه، ج 16، ص 325) 

برگ عیشی به گور خویش فرست                 کس نیارد ز پس تو پیش فرست

جهاد: در قرآن کریم می‌خوانیم « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ- هر قدرتی دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید و [همچنین]  اسب های ورزیده [برای میدان نبرد] تا به وسیلۀ آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.» (انفال/ 60)  در بیان ضرورت آمادگی و توان رزمی مسلمانان نیز می‌فرماید: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِین– و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلۀ بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد فرا می‌گرفت؛ ولی خداوند نسبت به جهانیان فضل [و لطف] دارد.» (بقره/ 251) و در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ– و با آنها پیکار کنید! تا فتنه [و بت‌پرستی و سلب آزادی از مردم] باقی نماند و دین، مخصوص خدا گردد.» (بقره/ 193) و نیز می‌فرماید: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ– و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند [و از آیینش دفاع نمایند] یاری می‌کند و خداوند قوی و شکست ناپذیر است.» (حج/40) و در آیه دیگری وعده رستگاری به مجاهدین داده، می‌فرماید: « الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ– آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها [پیروز و] رستگارند.» (توبه/ 20)

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت    کانکه شد کشتۀ او نیک سرانجام افتاد

باید توجه داشت که جهاد در عرصه‌های مختلف مصداق عملی پیدا می‌کند چنانکه  امام علی (علیه السلام) فرمود: « اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ– خدا را خدا دربارۀ جهاد با مال و جان و  زبانتان در راه خدا [فراموش نکنید].» (نهج البلاغه، نامه47)

توشه برگرفتن: قرآن کریم می‌فرماید: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ– و نیکی برای خود از پیش بفرستید و از خداوند بترسید و بدانید که شما او را ملاقات می‏کنید، و به مؤمنان مژده ده.» (بقره/223) در حدیث آمده است که: «اِنَّ الْجَنَّةَ قِیعَانٌ وَاِنَّ غَرَاسَهَا سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلَا اِلَهَ اِلَّا الله وَاللهُ اَکْبَرُ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلَّا بِالله– بهشت [فعلاً] صحرایی است خالی [بی کشت و زراعت] و ذکرهای سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلَا اِلَهَ اِلَّا الله وَاللهُ اَکبَرَ وَلاَ حَولَ وَ لاَ قُوَّۀَ اِلاَّ بِاللهِ  درخت های آن است [که در این دنیا کاشته و گفته می‌شود و در آخرت سبز و آشکار می‏گردد].» (عوالی اللئالی، ج 4، ص 8)

پیامبر اکرم‌ صلی الله عليه و آله در اوّلین خطبه در شهر مدینه بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اَمَّا بَعْدُ اَیهَا النَّاسُ، فَقَدِّمُوا لِاَنْفُسِکُمْ …- ای مردم! برای خود زاد و توشه پیش فرستید. به خدا سوگند می‌دانید، یکی از شما چون از دنیا رود، گوسفندان خود را بدون چوپان [و اموالش را بدون وکیل و یا نماینده] رها کند، سپس پروردگارش در حالی که بین او و بنده‌اش واسطه‌ای نیست بگوید: آیا فرستاده من نزد تو نیامد و پیام مرا نرساند؟ آیا من به تو مال ندادم و زیاد نکردم؟ پس برای خود چه پیش فرستادی؟ آن‌گاه آن شخص به راست و چپ خود نظر کند و چیزی جز جهنّم مشاهده نکند، پس هر کسی قدرت دارد که صورت خود را از آتش نگه دارد، اگر چه به سبب قطعه‌ای از یک خرما باشد، پس انجام دهد، و اگر کسی آن را ندارد، با سخن و کلمة پاک [عمل بفرستد]. به درستی که آن حسنه ده برابر جزا داده شود تا هفتصد برابر.» قیس بن عاصم عرض کرد: دوست دارم که اندرزهای شما به صورت اشعاری درآورده شود تا آن را حفظ و ذخیره کنیم و موجب افتخار ما باشد. رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دستور داد کسی به دنبال «حسان بن ثابت» برود؛ ولی قبل از اینکه حسان بیاید، قیس خودش که از سخنان رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به هیجان آمده بود، نصایح حضرت را به صورت شعر درآورد.» (البدایة و النهایة، ج 3، ص 260) که سعدی می‌گوید: 

هر دم از عمر می‌رود نفسی                 چون نگه می‌کنم نمانده کسی

 ای که پنجاه رفت و در خوابی               مگر این پنج روز دریابی

خجل آنکس که رفت و کار نساخت          کوس رحلت زدند و بار نساخت

عمر، برف است و آفتاب تموز              اندکی مانده، خواجه غرّه هنوز

پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با بعضی از یارانش نشسته بود، گروهی از قبیله «مضر» وارد شدند که شمشیر بر کمر داشتند (و آماده جهاد در راه خدا بودند) و لباس درستی در تن آنها نبود. هنگامی که پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آثار نیازمندی و گرسنگی را در چهره آنها دید، رنگ صورتش دگرگون شد، به مسجد آمد و بر فراز منبر رفت، حمد و ثنای الهی بجا آورد و فرمود: “خداوند این آیه را در قرآن مجید نازل کرده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا… وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ…” » سپس افزود: «در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه قدرت از شما سلب شود، و در راه خدا صدقه دهید قبل از آنکه مانعی در این راه ایجاد گردد. آنها که دینار دارند، از دینار و آنها که درهم دارند، از درهم و آنها که گندم و جو دارند، از گندم و جو، چیزی از انفاق را کوچک نشمرید، هر چند به نیمی از یک دانه خرما باشد».  مردی از انصار برخاست و کیسه‌ای در دست مبارک پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نهاد. آثار خوشحالی و سرور در صورت حضرت نمایان شد و فرمود: «هر کس سنّت حسنه‌ای بگذارد، و مردم به آن عمل کنند، پاداش آن و پاداش تمام کسانی که به آن عمل می‌کنند نصیب او خواهد شد، بی‌آنکه از پاداش او کاسته شود، و هر کس سنّت سیئه‌ای بگذارد، گناه آن و گناه همه کسانی که به آن عمل می‌کنند بر او خواهد بود، بی‌آنکه از گناه او کاسته شود.» مردم برخاستند؛ آن کس که دینار داشت آورد، و آنکه درهم داشت نیز درهم داد، و هر کس طعام و چیز دیگری داشت خدمت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آورد، و به این ترتیب مقدار قابل ملاحظه‌ای کمک نقدی و غیر نقدی نزد حضرت جمع شد که در میان آن نیازمندان تقسیم شد.» (سیوطی، ج 6، ص201)

چیست دنیا از خدا غافل بُدن                 نی قماش و نقره و فرزند و زن

مال را کز بهر دین باشی حمول             نِعْمَ مَالٌ صاَلِحٌ گفتش رسول

آب در کشتی هلاک کشتی است              آب اندر زیر کشتی پشتی است

 امام علی(علیه السلام) نامه‌ای به زیاد بن ابیه فرستاد که در آن مرقوم فرموده بود: «فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْکُرْ فِی الْیوْمِ غَداً وَ أَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیوْمِ حَاجَتِکَ أَتَرْجُو أَنْ یؤْتِیکَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِینَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ تَطْمَعُ وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِی النَّعِیمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِیفَ وَ الْأَرْمَلَةَ أَنْ یوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِی بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ وَ السَّلَامُ– [ای زیاد!] از اسراف بپرهیز و میانه را برگزین، از امروز به فکر فردا باش، و از اموال دنیا به اندازة کفاف خویش نگهدار، و زیادی را برای روز  نیازمندی ات [در آخرت] پیش فرست. آیا امید داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد، در حالی که از متکبّران باشی؟ و آیا طمع داری ثواب انفاق‌کنندگان را دریابی، در حالی که در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهیدستان و بیوه‌زنان را از آن  نعمت ها محروم کنی؟ همانا انسان، به آ‌نچه پیش فرستاده [و نزد خدا ذخیره ساخته]، پاداش داده خواهد شد و به سوی آنچه مقدّم داشته خواهد رفت. والسلام.» (نهج البلاغه، خطبه 21)

ضرورت جلا دادن ایمان: رسول خدا  (صلی الله عليه و آله) ایمان را همانند لباس انسان معرفی می‌کند، و می‌فرماید: «مَثَلُ الْاِیمَانِ مَثَلُ الْقَمیصِ تَقَمَّصَهُ مَرَّةً وَ تَنْزِعُهُ اُخْرَی– ایمان همانند پیراهن است که شخص گاهی آن را می‌پوشد و گاهی از تن بیرون می‌آورد.»( الجامع الصغير، سيوطی، ج 2، ص 527)

 یعنی انسان وقتی با انگیزه الهی به سوی انجام اعمال خیر می‌رود، لباس ایمان در بر دارد و هنگامی که از خداوند غفلت کرده، با ترک واجبات و انجام محرمات، معصیت می‌کند، لباس ایمان را از وجودش کنده است. مانند عبادت؛ «اَلْعِبَادَةُ مَعَ اَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَی الرَّمْلِ-عبادت به همراه حرام  خواری ، مثل این است که فردی در شنزار [و در زمین سست] ساختمانی بنیان نهد.» (بحار الانوار، ج 81، ص 258)

«اِنَّ الْاِیمَانَ لَیخْلُقُ فِی جَوفِ اَحَدِکُمْ کَمَا یخْلُقُ الثَّوبُ الْخَلَقُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ تَعَالَی اَنْ یجَدِّدَ الْاِیمَانَ فِی قُلُوبِکُمْ–  ایمان در درون شما کهنه و فرسوده می‌شود؛ همان گونه که لباس در تن شما کهنه می‌شود. پس از خدای متعال بخواهید که ایمان را در  قلب هایتان تازه و نو گرداند!» (فیض القدیر، ج 2، ص 410)  

گر رضای حق همی  جویی دلا                    پيشه خود كن خلاف نفس را

در خلاف نفس شو ثابت قدم                  تا  که ره يابی باسرار قدم

تا نگردد نفس تابع روح را                  كی دوا يابی دل مجروح را

باطن نفس ما چون هست كافر               مشو راضی بدين اسلام ظاهر

زنو هر لحظه ايمان تازه گردان                    مسلمان شو مسلمان شو مسلمان

السلام علیکم یا اهل بیت النبوة

///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

هفدهم ربیع الاول 1445 مطابق با 11/7/1402

خجسته میلاد پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق(ع)

 را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت به ویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و ستمدیدگان و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

أشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّيِّبِينَ فَاجْعَلْنِي اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عِنْدَكَ وَجِيها فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا نَبِيَّ اللَّهِ يَا سَيِّدَ خَلْقِ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي وَ يَتَقَبَّلَ مِنِّي عَمَلِي،

ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا

 که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق

دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل ها

امام سجاد علیه السلام فرمودند: « إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ وَ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِالسَّیفِ همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدی علیه السلام که امامت او را باور دارند و منتظرین ظهور او، از مردم دیگر زمان ها برترند؛ چرا که خدای متعال به آنان عقل و درک و قدرت شناختی داده است که غیبت برایشان چون ظهور است و خداوند آنان را در آن زمان، هم پایه مجاهدینی قرار داده است که در رکاب رسول خداصلی الله علیه وآله شمشیر زده اند.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ب 31، ص 586، ح 2) 

موضوع تدبر:

چرا خداوند منتظرین ظهور را هم پایه مجاهدینی قرار داده است که در رکاب رسول خداصلی الله علیه وآله شمشیر زده اند؟

پاسخ اجمالی:

پیوندهای میان پیامبر(ص) و حجت آخرین(عج) مانند: فرزند رسول خدا و شبیه‌ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه وآله در زمان خود بودن ، وحدت در اطاعت و عصیان پیامبرصلی الله علیه وآله، وحدت در انکار، ثواب انتظار فرج ، بعثت و ظهور با فاصله طولانی ، مشابهت در خصوصیات زمانه در پیش از ظهور و بعد از آن ، داشتن اوصاف مشترک مانند: رحمت ، حجت اللّه ، نور اللّه ، دعوت کننده به سوی خدا، خاتم، تلاوت و تفسیر قرآن ، مظهر حیات ، امان برای همه ، شفقت و دلسوزی و غیره می‌تواند دلیل‌های موجه این حکم خداوندی باشند.

ای شاه سوار ملک هستی           سلطان خرد به چیره دستی

ای ختم پیمبران مرسل              حلوای پسین و ملح اول

سر خیل تویی و جمله خیلند        مقصود تویی همه طفیلند

اما تفصیل بیش‌تر مطلب این است که :

امام مهدی علیه السلام احیا کننده احکام کتاب الهی و سنّت پیامبرصلی الله علیه وآله خواهد بود: «وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ… وَ سُنَنِ نَبِیکَو تازه کننده احکام تعطیل شده از قرآن تو… و سنت پیغمبرت باشد. -دعای عهد »

و دیگر اینکه امام مهدی علیه السلام آرزو  و سرور قلب پیامبر(ص) است: (اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیکَ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله بِرُؤْیتِهِ دعای عهد)

بشارت(أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِی علیه السلام.- غیبة شیخ طوسی، ص 178، ح 136  ) قائم مقام (وَ الْقَیمِ مَقَامَهُ– صحیفه مهدیه، زیارت اول حضرت بقیة الله علیه السلام در سرداب مقدس، ص 614) و رساننده امتش به آزادی است.(بِهِ یخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ– خداوند به سبب مهدی علیه السلام زنجیرهای بردگی و اسارت را از گردن های شما بر می‌دارد. – غیبة طوسی، ص 185، ح 144 )

و اکنون بشر چشم به راه قافله سالاری است تا در پرتو رهبری پیامبر گونه او، لبیک گویان قدم به صراط مستقیم بگذارد. حال که جهانیان در جاهلیت مدرن و در حجابی از جهل و نادانی خفته اند، تنها وجود حیات بخشی چون پیامبرصلی الله علیه وآله می‌تواند بشر را از این خواب گران بیدار کند.

حضرت مهدی علیه السلام مشترکات فراوانی با رسول خداصلی الله علیه وآله دارند از این رو در دعا عرضه می‌داریم: «اَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیکَ فَقْدَ نَبِینَا صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ غَیبَةَ وَلِینَاخدایا! ما شکایت به درگاهت می‌کنیم از نبودن پیامبرمان که درود تو بر او و آلش باد! و از غیبت ولی مان.» (مفاتیح الجنان، دعای افتتاح)

شهادت به نبوت : حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می‌کند:«ناگهان آن فرزند عزیز را مشاهده کردم که در حال سجده بود و دو انگشت سبابه خود را بلند کرد و فرمود: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ] وَ أَنَّ جَدِّی مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله…» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 42، ص 151، ح 2)

از امام حسن عسکری علیه السلام نقل است که ایشان فرمود: «ای فرزندم! سخن بگو!» و او اظهار داشت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله…» (کمال الدین و تمام النعمة، ب 42، ص 145، ح 1)

فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی– قائم از فرزندان من است.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ب 24، ص 490، ح 6)

و نیز فرموده اند: «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی–  مهدی از فرزندان من است.» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج 1، ب 25، ص 535، ح 2)

 امام حسن عسکری علیه السلام در بستر شهادت، خطاب به امام زمان علیه السلام فرمودند: «أَبْشِرْ یا بُنَی… وَلَدَکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ وَ بَشَّرَ بِکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ سَمَّاکَ وَ کَنَّاکَ بِذَلِکَ بشارت بر تو باد‌ای پسرم!… جد تو رسول خداصلی الله علیه وآله است و تو خاتم ائمه طاهرین هستی و رسول خداصلی الله علیه وآله به [ولادت] تو بشارت داده است و این اسم و کنیه را برای تو قرار داد.» (بحار الانوار، ج 52، ص 17، ح 13)

شبیه‌ترین مردم به رسول خداصلی الله علیه وآله: امام علی علیه السلام فرمود: «اَلَا اِنَّهُ اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ حُسْناً بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله-همانا او (مهدی علیه السلام) شبیه‌ترین مردم از نظر خَلق و خُلق و نیکویی به رسول خداصلی الله علیه وآله است.» (معجم الاحادیث المهدی، ج 3، ص 104، ح 647) 

وحدت در اطاعت و عصیان پیامبرصلی الله علیه وآله: پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی… مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُ ُ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکَرَهُ فِی غَیبَتِهِ فَقَدْ أَنْکَرَنِی وَ مَنْ کَذَّبَهُ فَقَدْ کَذَّبَنِی وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِی إِلَی اللَّهِ أَشْکُو الْمُکَذِّبِینَ لِی فِی أَمْرِهِ وَ الْجَاحِدِینَ لِقَوْلِی فِی شَأْنِهِ وَ الْمُضِلِّینَ لِأُمَّتِی عَنْ طَرِیقَتِهِ «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا‌ای مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ-(شعراء / 227) – قائم از فرزندان من است… کسی که او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، مرا انکار کرده است و کسی که او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده است و کسی که او را تصدیق کند، مرا تصدیق کرده است. از کسانی که گفتار مرا درباره او انکار و تکذیب می‌کنند و از کسانی از امتم که مردم را از طریقه او گمراه می‌سازند، به خداوند شکایت می‌برم؛ و به زودی کسانی که ظلم کرده اند، خواهند دانست به چه کیفرگاهی بازگشت می‌کنند.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 39، ص 123، ح 6)

وحدت در انکار: امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِعلیهم السلام وَ جَحَدَ الْمَهْدِی کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله نُبُوَّتَهُ– کسی که به همه امامان علیهم السلام اقرار کند و امام مهدی علیه السلام را انکار نماید، مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند، اما نبوت محمدصلی الله علیه وآله را انکار نماید.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 33، ص 3، ح 1)  امام صادق علیه السلام از پدرانشان از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل می‌کنند که ایشان فرمودند: «مَنْ أَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فَقَدْ أَنْکَرَنِی– هر کس قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است.» (کمال الدین و تمام النعمة، ب 39، ص 122، ح 6) 

بعثت و ظهور با فاصله طولانی: امام علی علیه السلام در مورد پیامبرصلی الله علیه وآله می‌فرمایند: «أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ هَفْوَةٍ عَنِ الْعَمَلِ وَ غَبَاوَةٍ مِنَ الْأُمَمِ–  خداوند او را زمانی فرستاد که با زمان پیامبران گذشته، فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته و امت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند.» (نهج البلاغه، خ 94)

و نیز امام صادق علیه السلام در وصف امام مهدی علیه السلام می‌فرمایند: «اَلَّذِی یمْلَأُهَا عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً لعَلی فَتْرَةٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ یأْتی کَمَا أَنَّ النَّبِی صلی الله علیه وآله بُعِثَ عَلَی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ– او کسی است که آن (زمین) را از عدالت پر می‌کند، همان طور که از ظلم و جور پر شده است. پس از یک دوره فترت از ائمه علیهم السلام می‌آید؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز پس از یک فاصله طولانی از پیامبران مبعوث شدند.» (غیبت نعمانی، ، ص 186، ح 38)

مشابهت در خصوصیات زمانه ( پیش از ظهور): امام علی علیه السلام فرمود: «أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ أغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَی وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَی فَهِی مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیفُ–  خداوند پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را هنگامی معبوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدت ها گذشته و ملت ها در خواب عمیقی فرو رفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می‌کشید و دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و امید از باروری درختانش قطع شده بود. آب هایش فرو خشکیده و نشانه‌های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می‌نگریست، و با چهره‌ای عبوس و غم آلود با اهل دنیا رو به رو می‌گشت. میوه‌های درخت دنیا فتنه، و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون، شمشیرهای ستم حکومت داشت.» (نهج البلاغه، خ 89)

امام باقرعلیه السلام در وصف زمانه پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام می‌فرمایند: «لَا یقُومُ الْقَائِمُ علیه السلام إِلَّا عَلَی خَوْفٍ شَدِیدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ یصِیبُ النَّاسَ… وَ اخْتِلَافٍ شَدِیدٍ بَینَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِی دِینِهِمْ– قائم علیه السلام قیام نمی‌کند، مگر [درزمانی که] ترس های بزرگ پدید آمده، و زلزله‌ها و فتنه‌ها و گرفتاری ها به مردم رسیده… و اختلاف های شدید، میان مردمان رخ داده و در دینشان تفرقه ایجاد شده است.» (غیبت نعمانی، ص 235)

رسول خداصلی الله علیه وآله ، دوره پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام را این گونه توصیف کرده اند: «یکُونُ ذَلِکَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ کَثُرَ الْقُرَّاءُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ کَثُرَ الْقَتْلُ… وَ کَثُرَ الْجَوْرُ وَ الْفَسَادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْکَرُ… وَ صَارَتِ الْأُمَرَاءُ کَفَرَةً وَ أَوْلِیاؤُهُمْ فَجَرَةً وَ أَعْوَانُهُمْ ظَلَمَةً وَ ذَوُو الرَّأْی مِنْهُمْ فَسَقَةً ظهور مهدی علیه السلام وقتی است که علم و دانش واقعی از بین برود و جهل و نادانی آشکار شود و قاریان فراوان گردند و عمل [به قرآن] کم شود و قتل و خون ریزی زیاد گردد… و ظلم و فساد زیاد شود و منکر [و عمل زشت] آشکار گردد… و فرمانروایان کافر و والیان آنها فاجر شوند و کارپردازان آنها ستمگر و صاحبان رأی و نظر از آنها فاسق باشند.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ب 23، ص 469، ح 1)

مشابهت در خصوصیات زمانه ( بعد از ظهور):  امیر مؤمنان علیه السلام به درگاه خداوند عرضه می‌دارد:«… اِجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِی بَرَکَاتِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ وَ الدَّافِعِ جَیشَاتِ الْأَبَاطِیلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِیلِ کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ قَائِماً بِأَمْرِکَ مُسْتَوْفِزاً فِی مَرْضَاتِکَ غَیرَ نَاکِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْمٍ وَاعِیاً لِوَحْیکَ حَافِظاً لِعَهْدِکَ مَاضِیاً عَلَی نَفَاذِ أَمْرِکَ حَتَّی أَوْرَی قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِیقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِیتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الآْثَامِ وَ أَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَیرَاتِ الْأَحْکَامِ– [خداوندا!] … گرامی‌ترین درودها و افزون‌ترین برکات خود را بر محمدصلی الله علیه وآله، بنده و فرستاده ات، اختصاص ده! که خاتم پیامبران گذشته و گشاینده درهای بسته و آشکار کننده حق با برهان است. دفع کننده لشکرهای باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت قیام کرد و به سرعت در راه رضا و خشنودی تو گام برداشت و حتّی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحی نیرومند بود. حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آنجا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت و دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند به وسیله او هدایت شدند. پرچم های حق را برافراشت و احکام نورانی را بر پا کرد.» (نهج البلاغه، خ 72) 

از امام صادق علیه السلام در مورد سیره حضرت مهدی علیه السلام پرسیدند. ایشان در جواب فرمودند: «یصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ اَمْرَ الْجَاهِلِیةِ وَ یسْتَأْنِفُ الْاِسْلَامَ جَدیداً– [امام مهدی علیه السلام] مانند پیامبرصلی الله علیه وآله عمل خواهد کرد. همان گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله آنچه از روش جاهلیت در میان مردم مرسوم بود، از میان برد، [امام مهدی علیه السلام نیز] روشهای جاهلی پیش از ظهور خود را از بین خواهد برد و اسلام را از نو پی ریزی خواهد کرد.» (غیبت نعمانی، ص 231، ح 13)

در باره زمانه بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام در دعای ندبه این گونه می‌خوانیم: «أَینَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَینَ هَادِمُ أَبْنِیةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَینَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ أَینَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَی وَ الشقاقِ أَینَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیغِ وَ الْأَهْوَاء–  کجاست شکننده شوکت تجاوزگران؟ کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق؟ کجاست نابود کننده اهل فسق [و تبهکاران] و معصیت کاران و سرکشان؟ کجاست درو کننده شاخه‌های گمراهی و اختلاف؟ کجاست محو کننده آثار انحراف و هوا و هوس ها؟»(دعای ندبه)

همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: «تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی یمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا  نهمین آنها (امام از فرزند حسین علیه السلام) قائم است که خداوند به دست او همه زمین را از روشنایی پر می‌کند، پس از آنکه گرفتار تاریکی شده است و از عدالت و دادگری سرشار می‌کند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از علم و دانایی بهره مند می‌کند، پس از آنکه به جهل و نادانی گرفتار آمده باشد.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ب 24، ص 487، ح 5)

اوصاف مشترک مانند:

رحمت: پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و اهل بیت گرامی ایشان، مظهر و تجلّی رحمت واسعه الهی اند. در قرآن کریم، خداوند وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را رحمتی برای عالمیان معرفی می‌کند: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ– و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (انبیاء / 107)

امام زمان علیه السلام نیز به این وصف توصیف شده است: «السَّلَامُ عَلَیکَ… وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ– سلام بر تو…‌ای رحمت گسترده [الهی] !» (زیارت آل یاسین) 

حجت اللّه: در زیارت حضرت رسول صلی الله علیه وآله می‌خوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَی الْأَوَّلِینَ وَ الآْخِرِینَ– سلام بر تو‌ای حجت خدا بر اولین و آخرین [بشر] !» (مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول صلی الله علیه وآله از دور)

امام زمان علیه السلام نیز با لقب حجّت الله مورد خطاب قرار گرفته اند: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ سلام بر تو‌ای حجّت خدا و راهنمای اراده او!» (زیارت آل یاسین)  همچنین در جایی دیگر آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ- سلام بر تو‌ای حجّت خدا بر [تمام] اهل زمین و آسمان!» (زیارت امام زمان، مفاتیح الجنان)

نور اللّه : وجود مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نور است. خاصیت نور این است که هم روشن و درخشنده است و هم اطراف خویش را روشن می‌سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نور خدا و روشن کننده دل های تیره از جاهلیت و عقل های خفته در کفر و ظلمت می‌باشند. در زیارت حضرت رسول صلی الله علیه وآله آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یسْتَضَاءُ بِهِ-سلام بر تو‌ای نور خداوند که به واسطه‌اش طلب نور می‌شود!» (مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول صلی الله علیه وآله از دور)

امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذی أَنْزَلْنا– تغابن / 8» فرمودند: «اَلنُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ اَلَّذی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ– به خدا قسم! نور، همان امامان از آل محمدصلی الله علیه وآله تا روز قیامت هستند و به خدا سوگند! نور الهی که نازل کرده همان ها هستند و به خدا قسم! نور خدا در آسمانها و زمین، آنها هستند.» (اصول کافی، ج 1، ص 194)  در زیارت روز جمعه، خطاب به امام مهدی علیه السلام این گونه سلام می‌دهیم: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ– سلام بر تو‌ای نور خدا! که هدایت جویان، به وسیله‌اش هدایت می‌شوند!» (مفاتیح الجنان، دعای امام زمان در روز جمعه) 

دعوت کننده به سوی خدا: خداوند در قرآن کریم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را دعوت کننده به سوی خویش معرفی می‌کند: «یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً-ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش فرستادیم.» (احزاب / 45 و 46) در زیارت آل یاسین نیز امام زمان علیه السلام را با ذکر «دَاعِی اللَّهِ» یاد می‌کنیم: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا دَاعِی اللَّهِ وَ رَبَّانِی آیاتِهِ سلام بر تو‌ای دعوت کننده [خلق] به سوی خدا و مظهر آیات الهی!»

خاتمیت: خداوند در قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرمایند: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیماً محمدصلی الله علیه وآله پدر هیچ یک از مردان شما نیست، لیکن او رسول خدا و خاتم انبیا می‌باشد و خداوند همیشه به همه امور آگاه است.» (احزاب / 40)

امام مهدی علیه السلام در معرفی خود می‌فرمایند: «أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیاءِ بِی یدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی– منم خاتم جانشین های پیامبر که به واسطه من، خداوند بلا را از اهل من و شیعیانم بر می‌دارد.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 43، ص 181، ح 12)

تلاوت و تفسیر قرآن: در قرآن کریم آمده است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ…خداوند بر مؤمنین منت نهاد هنگامی که رسولی را در میانشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها تلاوت کند…» (آل عمران / 164)

همچنین در جایی دیگر می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ– و همانا قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین [و تفسیر] کنی.» (نحل / 42)  خداوند در این دو آیه مبارکه، یکی از اهداف بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله را تلاوت و توضیح آیات قرآن و روشن کردن اسرار درونی آنها معرفی می‌کند. امام مهدی علیه السلام نیز به این لقب مشهورند: «اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یا تَالِی کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ سلام بر تو‌ای تلاوت کننده کتاب خدا و مفسر و مترجم آن!»(مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین)

جابر از امام باقرعلیه السلام نقل می‌کند که ایشان می‌فرمایند: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ هنگامی که قائم آل محمدصلی الله علیه وآله قیام کند، برای کسانی که قرآن را تعلیم می‌دهند، چادرهایی نصب می‌کند که قرآن را همچنان که خداوند نازل کرده، به مردم بیاموزند.» (الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 386) 

مظهر حیات: امام علی علیه السلام وجود مقدس پیامبرصلی الله علیه وآله را بهاری برای مردم زمانشان دانسته اند: «رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ-نهج البلاغه، خ 198»  امام زمان علیه السلام نیز به تأویل آیه مبارکه «یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها…- حدید / 17»انسان مرده از انسانیت را حیاتی دوباره می‌بخشند: «السَّلَامُ عَلَی رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیامِ– سلام بر بهار مردم و خرمی زمان!» (مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامرعلیه السلام)

امان برای همه: قرآن کریم درباره برکات وجودی حضرت خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله می‌فرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ– و تا تو در میان آنان هستی، خداوند آنها را عذاب نمی‌کند.» (انفال / 33)  یعنی موجب امان از عذاب الهی است.

امام مهدی علیه السلام نیز در معرفی خود این چنین می‌فرمایند: «إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ– من مایه امنیت اهل زمین هستم؛ همچنان که ستارگان امنیت بخش اهل آسمان اند.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 45، ص 239، ح 4)  که براساس این حدیث، حضرت مهدی علیه السلام موجب امنیت همه موجودات روی زمین است.

شفقت و دلسوزی: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ قطعاً برای شما پیامبری از خودتان آمد که رنج های شما بر او دشوار است و به [هدایت] شما حریص و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است.» (توبه / 128) مهربانی و شفقت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به قدری بود که برای هدایت افراد، بسیار پا فشاری می‌کرد؛ به گونه‌ای که خداوند به ایشان فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یکُونُوا مُؤْمِنینَ- شاید تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمی‌آورند، جان خود را تباه سازی!» (شعراء / 3)

امام رضاعلیه السلام نیز امام مهدی علیه السلام را این گونه معرفی می‌کنند: «وَ أَشْفَقَ عَلَیهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ – از پدران و مادران، بر امت خود مهربان‌تر است.» (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418، ح 5914) در توقیعی از امام مهدی علیه السلام آمده است: «إِلَی ارْتِیابُ جَمَاعَةٍ مِنْکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّکِّ وَ الْحَیرَةِ فِی وُلَاةِ أُمُورِهِمْ فَغَمُّنَا ذَلِکَ لَکُمْ – به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل نسبت به اولیای امر خود به شک و حیرت دچار شده اند و این امر، مایه غم ما به خاطر شما شد.» (غیبت طوسی، ص 285، ح 245)

اگر پدر و مادر همواره نگران سلامتی فرزندان و دلسوز و مراقب آنها هستند، این پدر بی نظیر امت، در توقیع خود به شیخ مفید می‌فرمایند: «إِنَّا غَیرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ – ما هرگز در رعایت و مراقبت شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم.» (تهذیب الاحکام، ج 1، ص 37، التوقیعان المبارکان)

 صلّی اللهُ علیکَ یا احمد                    یا سیدی مدد یا محمد…

قرآنِ ناطق تویی روحِ حقایق              خوش آمدی خوش آمدی امامِ صادق

مدیحه خوانَت شده یاس و شقایق         خوش آمدی خوش آمدی امامِ صادق

از بَرْکتِ وجودِ تو آگاهِ از حقایقیم

السلام علیکم یا اهل بیت النبوة

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیست وهفتم رجب 1442 مطابق با 20/12/1399

عید مبعث حضرت ختمی مرتبت پیامبر اسلام(ص)

بر همه مسلمانان جهان مبارک

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیلَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ‌

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ‌

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نَجِیبَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَاتَمَ النَّبِیِّینَ‌

عید مبعث، عید ظهور بلند‌ترین قله ارزشهای انسانی والهی،عید پر ارزش‌ترین هدیه خداوند مهربان به همه هستی مبارک باد

از عرش برین همیشه تا دامن خاک      پیوسته رسد سروشی از قادر پاک

کای مایه امید دو عالم احمد               لولاک لما خلقت الافلاک

پیامبر اكرم ) صلی الله علیه و آله ( فرمود:« إسمَعُوا وَ أطِيعُوا لِمَن وَلّاهُ اللّهُ الأمرَ ، فَإنَّهُ نِظامُ الإسلامِ – از حاكمان الهی اطاعت كنید و گوش بفرمان باشید زیرا اطاعت از رهبری مایه نظام (و انسجام) اسلام است. »(امالی مفید، ج 1, ص 14, ح 2)

موضوع تدبر:

چنانچه بخواهیم برای اطاعت امر حبیب و مولایمان رسول رحمت(صلی الله علیه وآله) مطیع هرچه بیشتر رهبر حکیم و فرزانه انقلاب‌مان باشیم، باید چه کنیم؟ تا به یاری خدا انقلاب اسلامی که تحفه و امانت الهی است، محکم‌تر و استوار‌تر پیش برود ؟

پاسخ:

در آیه شریفه : « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا – ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید،این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود» (نساء/۵۹)

زمانی که پیامبر اسلام (ص) ،علی (ع) را  به جانشینی خود در مدینه گماشت و خود با دیگر اصحاب راهی جنگ تبوک گردید، علی (ع)  برای آنکه قصد و نیت پیامبر (ص) بر همگان معلوم شود در حضور دیگران سؤال نمود:آيا مرا بر زنان و كودكان مى گمارى؟پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :« أما تَرضى أنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى ، حِينَ قالَ لَهُ : اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ – آيا دوست ندارى نسبت به من ، همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى عليه السلام باشى ، آن زمانى كه موسى عليه السلام به او گفت  “در ميان بنى اسرائيل ، جانشين من باش و اصلاح كن”»؟ ( المناقب،ابن شهر آشوب،ج ۳،ص ۱۵)

این ماجرا از فتنه‌ای پرده برمی‌داشت که در آینده نزدیک اتفاق افتاد . وحی بر رسول خدا نازل گردید که « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ…»

مفاد این آیه شریفه صراحت دارد در اینکه اطاعت از امیر مؤمنان ع مانند اطاعت از پیامبر (ص) است. یعنی همانگونه که پیامبر(ص) معصوم از خطا و لغزش است، علی (ع) نیز چنین است.سپس پیامبر (ص) فرمودند:

« فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَا فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى – پس اگر از اختلاف در امرى ترسيديد ، آن را به خدا و پيامبر و اولى الأمر ، ارجاع دهيد».دوباره علی(ع) برای رفع ابهام از مردم سؤال فرمود: « اى پيامبر خدا ! ايشان ، كيان اند ؟ فرمود : «تو نخستين آنهايى»( شواهد التنزيل،ج ۱،ص ۱۸۹،ح ۲۰۲)

کیـف مد الظَّلَّ نقش اولیـاست           کـو دلیـل نور خورشید خداسـت

اندریـن وادی مرو بـی این دلیـل       لا احب الآفلین گــو چون خلیـل

نام ائمه نور (علیهم السلام) در قرآن

بسیار پرسیده می‌شود که چرا خداوند نام ائمه‌هدی را به صراحت در قرآن کریم نیاورده است؟ تا اختلافات از بین برود؟

همین سؤال را از امام صادق (ع) پرسیده‌اند،حضرت جواب فرمود:« إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَزَلَتْ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَ لَم يُسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَيهِ الزَّكاةُ وَ لَم يُسَمِّ لَهُم مِن كُلِّ أربَعِينَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم يَقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الّذي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت : «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ – بر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) نماز نازل شد، در حالى كه سه و چهار ركعت بودن آن، از جانب خداوند، مورد تصريح قرار نگرفت و اين پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) بود كه آن را براى مردم، تفسير كرد.و نيز زكات بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شد و تصريح نشد كه از هر چهل درهم ، به يك درهم ، زكات تعلّق مى گيرد و او، آن را براى مردم، تفسير فرمود.حج نيز بر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) نازل شد و گفته نشد : “هفت بار ، طواف كنيد”و خود پيامبر (صلى الله عليه و آله) ، اين حقيقت را براى آنها باز گفت و آيه «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» نازل شد كه در حقيقت ، در حقّ على ، حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است»( الكافى،ج ۱،ص ۲۸۶،ح ۱)

در این مورد و موارد بسیاری از قرآن کریم، صحابه رسول خدا (ص) از شیعه و سنی تفسیر آنها را از رسول خدا (ص) نقل نموده‌اند که تصریح به جانشینی علی(ع) دارد.مانند همین آیه اولوا الأمر و غیر آن.

ایـن خبرهـا وین روایـات مـحق             صـد هـزاران پیـرو بـروی متـفق

یـک خلافی نی میـان این عیون            آنـچنانـکه هست در علم ظنون

سایر ائمه معصومین هم به سخنان صریح و روشن پیامبر(ص) استناد نموده‌اند،مانند سخن امام حسن مجتبی(ع) که فرمود: « أطِيعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ ، إذ كانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عز و جل وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ –  از ما فرمان ببريد كه فرمانبرى از ما ، واجب است ؛ زيرا فرمانبرى از ما ، به  فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پيوسته است»(الأمالى، مفيد، ص ۳۴۹،ح ۴)

ولی فقیه در عصر غیبت عهده دار بیان احکام حکومتی است با همه  مسئولیت‌هایی که امام معصوم برای اداره حکومت دارد.خلاصه هر چیزی که اداره حکومت به آن اختیارات توقف دارد.

مراجع اسلام در مسائل فردی فتوای خود را بیان می‌کنند اما روشن است که در مسائل حکومتی نمی‌تواند تعدد مراکز قدرت وجود داشته باشد و هر فردی به رأی مجتهد خود عمل کند که باعث فرو ریختن نظام حکومتی و اختلاف میان مسلمانان می‌گردد.

حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه بحث مبسوطی را در این زمینه از دیدگاه فقهی ارائه نموده‌اند.

اولین و بزرگترین کمک به حفظ و پیشرفت انقلاب

اولین و بزرگترین کمک به حفظ و پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی وحدت حول اطاعت از ولایت است.می‌توان به طور قاطع همه صدمات وارد آمده به انقلاب و نظام را ناشی از برنتابیدن فرمان رهبری و دگراندیشی دانست.

از امیر مؤمنان است که می‌فرماید: (فی ذم أهل الرأی) و إلههم واحد و نبیهم واحد و کتابهم واحد أفأمرهم الله سبحانه بالإختلاف فأطاعوه أم نهاهم عنه فعصوه؟ خدا یکی، پیامبر یکی، و کتاب یکی است. آیا آنها را خداوند به اختلاف و دو دستگی فرمان داده و او را اطاعت می کنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی می کنند؟» (نهج البلاغه، خطبه 18)

خوب است آنان که در مقابل فرمان رهبری از خود رأی و نظر دیگری مطرح می‌کنند کمی‌ به عواقب دنیایی و اخروی این عمل خود بیندیشند.

حضرت امیر (ع) بیم می‌دهد که: «و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا – جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را بهم پیوند داده و جمع می کند، و آنگاه که آن رشته بگسلد، دانه ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.» (نهج البلاغه، خطبه 146)

کافی ‌ست دیگر بگو مگو، ای یاران!       چون گل باشید خنده رو، ای یاران!

هم رتبه ی فرمان «اطیعوا الله» است       فرمان «و لا تنازعوا» ای یاران!

دومین و بزرگترین نیاز امت اسلامی

بصیرت امت اسلامی در تشخیص دوستان و دشمنانشان و ترفندها و نقشه‌های دشمنان داخلی و خارجی نظام ، مردم را در کنار رهبر و انقلاب نگه می‌دارد و فتنه‌ها را بی‌اثر می‌کند.

بصیرت در لغت به معنی عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت است و در اصطلاح عبارت است از قوه ای در قلب شخص که به نور قدسی منور بوده به وسیله آن حقایق اشیاء و امور ادراک می شود. «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ – زمر/۲۲» قرآن مایه بصیرت و باز شدن چشم دل است.«… قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَایوحَی إِلَی مِن رَبِّی هذَا بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ…- اعراف ۲۰۳» و «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ – جاثیه ۲۰»  که « هذا » در «هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ…» اشاره به قرآن است.

رسول خدا (ص) فرمود:«کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور واقعی آن کسی است که دیدۀ بصیرتش کور باشد.» (میزان الحکمه/ج /2ص 503)

ای بسا بیدار چشم و خفته دل           خود چه بیند دیدِ اهلِ آب و گل

آنکه دل بیدار دارد، چشمِ سر           گر بخسپد، بر گشاید صد بصر

گر تو اهل دل نه ای بیدار باش         طالب دل باش و در پیکار باش

ور دلت بیدار شد می خسپ خوش     نیست غایب ناظرت از هفت و شش

شاه بیدار است، حارس خفته گیر       جان فدای خفتگان دل بصیر

سومین نیاز بزرگ اسلام و انقلاب

یکی از بزرگترین نیازهای انقلاب اسلامی این است که افراد امت در کنار بهره‌گیری از تمامی فرصتها برای افزایش معرفت و تقوا (که مقصود از آن در فرمایش پيامبر(ص):تَمامُ التَّقْوى اَنْ تَتَعَلَّمَ ما جَهِلْتَ وَ تَعْمَلَ بِما عَلِمْتَ – اين است كه آنچه را نمى دانى بياموزى و بدانچه مى دانى عمل كنى ») (تنبيه الخواطر، ج ۲، ص۱۲۰)

علم و دانش و تخصصی را فرا بگیرند که به کار حل مشکلات جامعه اسلامی بیاید.

امام صادق(ع) در اهمیت و ثواب رفع گرفتاری مؤمنین فرمود:« اَیُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ کُربَةً ، نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ سَبعینَ کُربَةً مِن کُرَبِ الدُّنیا و کُرَبِ یَومِ القیامَةِ – هر مؤمنی که گرفتاری مؤمنی را بر طرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری دنیا و آخرت را از وی دور می‌کند »(مستدرک الوسائل ، ج 12، ص413)

در روايتى دارد كه: «مردى به نبىّ اكرم(صلی الله علیه و آله) گفت: دوست دارم بهترين مردم باشم،فرمودند: «خَيرُ النّاسِ مَنْ يَنْفَعُ النّاسُ فَكُنْ نَافِعاً لَهُم –  بهترين مردم كسى است كه به مردم نفع رساند، پس نافع براى آنها باش».( کنز العمال،44154)

در روايتى ديگر امام على(عليه السلام) مى فرمايند:«خَيرُ النّاسَ مَنْ تَحَمَّلَ مَؤُونَةَ النّاسِ – بهترين مردم كسى است كه سختى و مشقت زندگى مردم را تحمل كند» (میزان الحکمه،ج1،ح265)

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی

تـا رهرو نـباشی کی راهـبـر شوی

وجـه حقیقت ار شـودت مـنظر نـظر

 دیگر شکی نماند که صاحب نظر شوی

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است

 نـبـود خیـر در آن خـانه که عصمت نبود

اللهم صل علی محمد وال محمد

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

27/ رجب 1443 مطابق با 10/12/1400

عید مبعث رسول ختمی مرتبت رسول اعظم(صلی الله علیه وآله)

 سایه سار بعثت؛  بیست و هفتم رجب سالروز مبعث حضرت رسول اکرم(ص)را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)  بویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و ستمدیدگان و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیلَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا خَاتَمَ النَّبِیِّینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُرْسَلِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا فَاتِحَ الْخَیْرِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَعْدِنَ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیلِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِیرُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْهَادِینَ الْمَهْدِیِّینَ

هزاران راز را در من نهفتی           ولی در گوش من اینگونه گفتی

ز احمد تا احد یک میم فرق است      جهانی اندراین یک میم غرق است

امام علی علیه السلام می فرماید: «… فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ اِلَیْهِمْ أنْبِیَائَهُ، لِیَسْتَأدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَیُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ، وَیَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ، وِیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ، وَیُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ… پس خداوند پیامبرانش را در بین مردم مبعوث کرد و آنها را پی در پی به سوی مردم فرستاد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بخواهند و نعمتهای فراموش شده اش را به یادشان آورند و با ابلاغ [احکام الهی]، حجت را بر آنها تمام کنند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را برای آنان آشکار سازند و نشانه های قدرت خدا را به آنها بنمایانند.» (نهج البلاغه، خطبه اول)

موضوع تدبر :

 مقاصد بعثت انبیاء که در کلام مولا علی‌ علیه السلام آمده، آیا در وجود ما تحقق یافته است؟ (وفاداری به پیمان فطرت، یادآوری نعمت‌های فراموش شده ، آشنایی با شریعت ، آشکار شدن توانمندی‌های عقلها و دیدار نشانه‌های قدرت خدا).

پاسخ:

پاسخ اجمالی این است که ثمره زحمات پیامبران در برخی انسان‌ها به نتیجه رسیده و برخی دیگر بهره‌ای از آن در مدت زندگی خود برنگرفته‌اند. و کسی که از نعمت‌ هدایت بهره نگرفته باشد، باقی نعمت‌های الهی از مادی و معنوی را هم ضایع خواهد کرد. در رأس مأموریت پیامبران معرفی خدا (یعنی مبدأ و معاد) است. اگر کسی با تلاش انبیاء، خدایش را نیافت،‌ پس چه یافت؟ «ما ذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ؟! و ما الَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟!– آن‌كس كه تو را گم كرد، چه چيزى را پيدا كرد؟! و آن‌كس كه تو را پيدا كرد، چه چيزى را گم كرد؟!» (دعای عرفه امام حسین علیه السلام)

توضیح بیشتر اینکه امام هادی (علیه السلام) درباره بعثت پیامبر اکرم محمد مصطفی (ص) می فرماید: «هنگامی که محمد (صلی الله علیه و آله) ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد. به اطراف آسمان ها نظر می دوخت، و کرانه های زمین و  دریاها و دره ها و دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می آموخت.ازآنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می وزید. چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلب وی نمود، دل او را بهترین و روشن ترین و نرم ترین دلها یافت. در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد. محمد (صلی الله علیه و آله) از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلی الله علیه و آله) آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد صلی الله علیه و آله و چهره او معطوف داشت. در آن لحظه محمد (صلی الله علیه و آله) به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»

 اما همه مردم مانند پیامبر(صلی الله علیه وآله) این چنین اهل عبادت و تدبر نبودند؛ در عین حال خداوند آن‌ها را هم محروم نکرد؛ در قرآن می‌خوانیم: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين– خداوند بر مومنان منت نهاد – نعمت بزرگى بخشيد- هنگامى كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد و البته پيش از آن در گمراهى آشكار بودند»( آل عمران/۱۶۴) 

پیامبران (علیهم السلام) آینه دار خیرخواهی پروردگارند و جز خیر و سعادت مردم را اراده نمی کنند، تا آنجا که خداوند در قرآن مجید در مقام تعدیل خیرخواهی و دلسوزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: «فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ  نَّفْسَکَ عَلَیآ ءَاثَـرِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُواْ بِهَـذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا– شاید، اگر به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه، در پیگیری [کار]شان تباه کنی.» (کهف/6) همچنین در آیه دیگر در این باره می خوانیم: «مَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَیآ* إِلاَّ تَذْکِرَةً لِّمَن یَخْشَی– قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی؛ جز اینکه برای هر که می ترسد، پندی باشد.» (طه/3-2)

در اين ره انبياء چون ساربانند              دليل و راهنماي كاروانند

و زايشان سيد ما گشته سالار                هم او اول هم او آخر در اين كار

 در باره خیرخواهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) داستانی از ایشان در دفتر سوم مثنوی آمده که شنیدنش خالی از لطف نیست: در یکی از جنگها عده ای از کفّار به اسارت در آمدند. چون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) از برابر آنها می گذشت تبسّم می کرد. در این هنگام، یکی از آن اسرا گفت: «اگر تو پیامبر بودی، این گونه بر ما نمی خندیدی و بر اسارت ما شادمان نمی شدی.» پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ فرمود: «خنده من برای تحقیر و کوچک نمودن شما نیست؛ بلکه بدان دلیل می خندم که آیا باید شما را به بند کشانید و به اجبار به سوی بهشت سوق داد؟ چرا با اختیار خود این راه سعادت و خوشبختی را اختیار نمی کنید؟»

 بعثت نبی اکرم در درجه اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه پیغمبران (علیهم السلام)است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش های زندگی، قدرت های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند. در واقع این خداپرستی است که ریشه‌های درخت وجود انسان را به آب حیات طیّبه می‌رساند و آثار آن این است که  انسان با دست یافتن به یک سلسله هدفهای عالی، می‌تواند تمایلات و غرایز طبیعی خود را تعدیل و مهار کند. از این نظر پیامبر می‌فرمود: «قُولُوا لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللّه تُفْلِحُوا– بگویید لا اله الاّ اللّه تا رستگار شوید.»

 چرا که بزرگ ترین اثر این کلمه توحیدی آن است که به افراد، نگرش و باوری توحیدی می بخشد، و آن گاه که به نهاد و اندیشه آنان رنگ خدایی بخشید، راه رسیدن به انواع خیرات و پیشرفت های مادی و معنوی را هموار خواهد کرد. چنین کسی، چون نگرشی توحیدی و خدایی دارد، در پیشرفت های دنیوی خویش، همیشه خدا را در نظر دارد، و در عین حال که به دنیا و سامان دادن به کارهای مادی خویش می پردازد، از حرص و زراندوزی به دور است، و آن گاه که می خواهد در طبیعت، تصرّف کند، براساس معیارهای اخلاقی و دینی اقدام می کند؛ نه از روی خواهشهای بی حساب نفسانی. 

حديث درست آخر از مصطفاست          كه بخشایش و خير دفع بلاست

اميرالمومنين عليه السلام در توصيف اسلام مى فرمايد: «و بين حججه، من ظاهر علم، و باطن حكم. لا تفنى غرائبه… فيه شفاء المستشفي، و كفاية المكتفي…اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است. نوآورى هاى آن پايان نگيرد و شگفتى هايش تمام نمى شود»)نهج البلاغه، خطبه ۱52)

رسول اكرم صلوات الله عليه هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بيان كرده است:« بعثت لا تمم مكارم الاخلاق- من براى كامل كردن فضايل اخلاقى مبعوث شده ام»(بحارالانوار، ج۷۰، ص ۳۷۲) در رسیدن به کمال اخلاق پیامبر (صلی الله علیه وآله) بهره‌گیری درست از دنیا را شرط قرار داد و فرمود: «لَیْسَ خَیْرُکُمْ مَنْ عَمِلَ لِدُنْیَاهُ دُونَ آخِرَتِهِ وَلاَ مَنْ عَمِلَ لاِآخِرَتِهِ وَتَرَکَ دُنْیَاهُ وَاِنَّمَا خَیْرُکُمْ مَنْ عَمِلَ لِهَذِهِ بهترین شما کسی نیست که فقط برای دنیای خود بدون در نظر گرفتن آخرت کار کند، و نیز برترین شما کسی نیست که تنها برای آخرتش بکوشد و دنیا را رها کند؛ بلکه بهترین شما کسی است که هم برای دنیا کار کند و هم برای آخرت.» (فلسفة الاخلاق فى الاسلام، محمدجواد مغنيه،ص 194 و 195)  رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی دیگر می فرماید: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی اللّهِ الْمَالُ– مال برای پرهیزگاری، چه کمک خوبی است.» ( مواعظ عددّیه، ص ١٩) و همچنین فرمود: «لاَ تَسُبُّوا الدُّنْیَا فَلَنِعْمَ الْمَطِیَّةُ لِلْمُؤْمِنِ، عَلَیْهَا یَبْلُغُ الْخَیْرَ وَعَلَیْهَا یَنْجُو مِنَ الشَّرِّ– دنیا را ناسزا مگویید که [دنیا] چه مرکب خوبی برای مؤمن است که با استفاده از این مرکب، به خیر و خوبی می رسد و از شرّ و بدی رها می شود»(كنز العمّال، ج 1، ص 337)

مال را کز بهر دین باشی حمول          لنعمَ مالٌ صالحٌ خواندش رسول

چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن            نی قماش و نقره و فرزند و زن

آب در کشتی هلاکِ کشتی است          آب اندر زیر کشتی پشتی است

حضرت علي عليه السلام در باب نتايج بعثت انبياء عليهم السلام فرمودند: « فانظروا إلى مواقع نعم الله عليهم حين بعث اليهم رسولاً فعقد بملته طاعتهم … ولا تقرع لهم صفاة… – حال به نعمت هاى بزرگ الهى كه به هنگامه بعثت پيامبراسلام(صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله وسلّم) بر آنان فرو ريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند! چگونه نعمت‌هاى الهى بال هاى كرامت خود را بر آنان گستراند، و جويبارهاى آسايش و رفاه برايشان روان ساخت! و تمام بركات آيين حق، آنها را در برگرفت! در ميان نعمت ها غرق گشتند، و در خرمى زندگانى شادمان شدند، امور اجتماعى آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد، و در پرتو عزتى پايدار آرام گرفتند، و به حكومتي پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند، و سلاطين روى زمين گرديدند، و فرمانرواى كسانى شدند كه در گذشته حاكم بودند، و قوانين الهى را براى كسانى اجرا مى كردند كه مجريان احكام بودند، و در گذشته كسى قدرت در هم شكستن نيروى آنان را نداشت، و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمى پروراند»(نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲)

 حضرت نتیجه می‌گیرد که : « فتأس بنبيك الأطيب الأطهر( صلي) فان فيه أسوة … فعند الصباح بحمد القوم السري… – پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگوطلبان، و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا چندان نخورد كه دهان را پُر كند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر، و شكمش از همه خالى تر بود، دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت، و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست. اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سرپيچى از فرمان هاى او كافى بود!. و همانا پيامبر” كه درود خدا بر او باد” بر روى زمين مى نشست و غذا مى خورد، و چون برده، ساده مى نشست، و با دست خود كفش خود را وصله مى زد، و جامه خود را با دست خود مى دوخت، و بر الاغ برهنه مى نشست، و ديگرى را پشت سر خويش سوار مى كرد. پرده اى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصوير در آن بود، به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن كه هرگاه نگاهم به آن مى افتد به ياد دنيا و زينت هاى آن مى افتم. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با دل از دنيا روى گرداند، و يادش را از جان خود ريشه كن كرد، و همواره دوست داشت تا جاذبه هاي دنيا از ديدگانش پنهان ماند، و از آن لباس زيبايى تهيه نكند و آن را قرارگاه دائمي خود نداند، و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون كرد، و دل از دنيا بَركند، و چشم از دنيا پوشاند. و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى تو نشانه هايى است كه تو را به زشتى ها و عيب هاى دنيا راهنمايى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با نزديكان خود گرسنه به سر مى برد. و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاي دنيا از ديده او دور ماند. پس تفكر كننده اى بايد با عقل خويش به درستى انديشه كند كه: آيا خدا، محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به داشتن اين صفت ها اكرام فرمود يا او را خوار كرد؟ اگر بگويد: خوار كرد، دروغ گفته و بهتانى بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اكرام كرد، پس بداند، خدا كسى را خوار شمرد كه دنيا را براى او گستراند و از نزديك ترين مردم به خودش دور نگه داشت. پس پيروى كننده بايد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پيروى كند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جاى قدم او بگذارد، وگرنه از هلاكت ايمن نمى باشد،… وه! چه بزرگ است منتي كه خدا با بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر ما نهاده…» (نهج البلاغه، خطبه ۱60)

يك دهن خواهم به پهنای فلك          تا بگويم وصف آن رشك ملك

گه نبی بود و گهی ديگر ولی          گه محمد گشت و گاهی شد علی

در نبی آمد بيان راه كرد                     در ولی از سر حق آگاه كرد

صلی الله علیه وآله  

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم  و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیست و هفتم رجب 1444مطابق با  29/11/1401

 

عید مبعث رسول اعظم محمد‌بن عبدالله  (صلی الله علیه وآله)

سایه سار بعثت؛  بیست و هفتم رجب سالروز مبعث حضرت رسول اکرم(ص)را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)  به ویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و ستمدیدگان و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیلَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَاتَمَ النَّبِیِّینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُرْسَلِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا فَاتِحَ الْخَیْرِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَعْدِنَ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیلِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِیرُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْهَادِینَ الْمَهْدِیِّینَ.

ماه فرومانَد از جمال محمد                   سرو نباشد به اعتدال محمد           

«سعدی»! اگر عاشقی کنی و جوانی      عشق محمد بس است و آل محمد

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روایتی می‌فرمایند:« إنَ اللّه – تَبَارَک وَتَعالی – فَضَّلَ اَنبیائَهُ المُرسَلینَ عَلَی مَلائِکتِهِ الْمُقَرِبِینَ وَفَضَّلَنی عَلی جَمِیعِ النّبِیینَ وَالْمُرْسَلِینَ… – خدای‌ متعال‌، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و مرسلان برتری بخشید…» (بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۴۵. تفسیر صافی، ج۳، ص۱۹۸‌)

موضوع تدبر:

برتری و فضیلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و امتیاز او بر سایر انبیاء (علیهم السلام) به  چه دلایل و  از چه جهاتی بوده و چه پیام‌هایی برای جهانیان دارد؟

پاسخ اجمالی:

ظهور  مقام قدسی«جمع الجمع بین صفات جمال وجلال» در وجود آن حضرت و نیز مقام جمع میان وجه اللهی و وجه الخلقی » ، مقام عبودیت ، خاتمیّت و ولایت ایشان بر سایر انبیا، الگو و اسوه حسنه  بودن حضرتش و شاهد بر امّت‌ها و انبیا بودن  و نیز برتری قرآن بر دیگر کتب الهی، جهان‌شمولی و جاودانگی اسلام، و برتری ثمرات رسالت پیامبر اسلام ‌ (صلی الله علیه وآله وسلم) از جمله دلایل و جهات امتیاز آن سرور شمرده می‌شود.

 آنچه پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) از پیروانش انتظار دارد: بیعت آگاهانه، اطاعت خالصانه و دفاع جانانه از آیین و دستورات الهی یعنی اسلام  است.

جهان بهشت وصال محمد است امشب          چراغ ماه، بلال محمد است امشب

زمین مکه گل انداخته ز بوسه نور             خدیجه محو جمال محمد است امشب

تفصیل بیش‌تر مطلب این است که:

صفات حق تعالی دریک تقسیم به دو دسته تقسیم می‌شود: صفات جمالیه؛ که مقصود از آن صفاتی است که حکایت گر لطف و رحمت بی کران خداست مانند: توّاب، غفّار، ستّار، رزّاق، رحمان، رحیم و…: «إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ -و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر كرده است كه هر كس از شما از روى نادانى كار بدى انجام دهد و پس از آن توبه كند و خود را اصلاح نمايد، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است»(انعام/54) ونیز می فرماید:«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ – بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف و ستم كرده‌ايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همه‌ گناهان را مى‌بخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است»(زمر/53) بلکه بالاتر از آن می‌فرماید: « إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا – مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند. پس اينان (كسانى هستند كه) خداوند بدى‌هايشان را به نيكى تبديل مى‌كند، و خداوند آمرزنده و مهربان است»(فرقان/70)

از صفات دیگر حق تعالی صفات جلالیه است؛ مقصود ازصفات جلالیه آن دسته از صفاتی است که حکایت گرعظمت، کبریایی و بزرگی حق تعالی است مانند:منتقم، قهار، عزیز، متکبر  که باعث خشیت و خوف می‌شود؛ «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ *وَ يَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ-هركه روى زمين است، فنا پذيرد و (تنها) ذات پروردگارت كه داراى شكوه و اكرام است، باقى مى‌ماند.» (الرحمن/26-27)

اولیاء الهی و انبیاء عظام (علیهم السلام) در سلوک باطنی به سه دسته تقسیم می شوند: آنها که  در وجودشان صفات جلالیه حق تعالی بیش‌تر جلوه دارد؛ همچون موسی بن عمران و شعیب (علیهما السلام) از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «حضرت: شعیب علیه‌السلام به عشق خدا آن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد، باز آن قدر گریست تا نابینا شد، باز خداوند او را بینا کرد، برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد، در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد: «ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه می‌دهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم». شعیب علیه‌السلام عرض کرد: «اِلهِی وَ سَیدِی اَنْتَ تَعْلَمُ اَنِّی ما بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نارِکَ وَ لا شَوْقاً اِلی جَنَّتِکَ، وَ لکِنْ عُقِدَ حُبُّکَ عَلی قَلْبِی فَلَسْتُ اَصْبِرُ اَوْ اَراکَ ای خدای من و ای آقای من! تو می‌دانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه می‌کنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل) بنگرم و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری.» ( بحار، ج12، ص381)

 برخی دیگر از انبیاء و اولیاء، صفات جمالیه حق تعالی بیش‌تر در آنها جلوه دارد؛ همچون عیسی بن مریم(ع) که سخت دل بسته به رحمت و لطف بی کران حق تعالی بود وهم امت خويش را امیدوار و دل بسته به رحمت حق تعالی نموده است. در میان اولیاء الهی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و نیز اهل بیت عصمت و طهارت، دارای مقام«جمع الجمع‌اند»، ازهمین رو از سول گرامی صلی الله علیه وآله روایت شده است که فرمود: « رَحِمَ الله اَخي عيسي کانَ عَینُهُ الیُسری عَمیاء ، رَحِمَ الله اَخي موسي کانَ عَینُهُ الیُمنی عَمیاء. انَا ذُو العَینَینِ – خداوند برادرم عيسی را رحمت کند، چشم چپ او نابينا بود. خداوند برادرم موسی را رحمت کند، چشم راست او نابينا بود، اما من هر دو چشمم بيناست.»(فتوحات مکیه، ج3، ص 14) برخی از اهل معرفت تعبیر «وجه الخلقی» و« وجه اللهی» را به کار برده‌اند؛ یا تعبیر خوفی و عشقی بودن را بکار می‌برند و برخی اولیاء الهی را مانند حضرت یحیی(ع) خوفی و حضرت عیسی(ع) را عشقی می‌دانند. برتری پیامبر‌ اعظم‌ اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر انبیای گذشته در جامعیت آن حضرت دانسته شده که با بررسی آیاتی که بیانگر این مـطلب‌ در جـهات مـختلف است، معلوم‌ می‌گردد.

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی      که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی
بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو    رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی

 برخی از مـهم‌ترین مستندات قرآنی و روایی برای جامعیت و افضلیت پیامبر اسلام (ص) را می‌توان چنین ذکر نمود:

 بشارت‌های انبیای گذشته: امام‌ باقر (علیه‌السّلام) فرمود: « لَمْ تَزَلِ اَلْأَنْبِيَاءُ تُبَشِّرُ بِمُحَمَّدٍ حَتَّى بَعَثَ اَللَّهُ اَلْمَسِيحَ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ، فَبَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وسلّم پیغمبران همواره به آمـدن مـحمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مژده می‌دادند، تا آن که‌ خداوند‌ حضرت مسیح، عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) را‌ مبعوث‌ کرد‌، او به رسالت مـحمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بشارت داد‌.»(بحار الانوار، ج۱۱، ص۴۸) قرآن‌ مجید درباره این مژده حضرت عیسی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: « وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ... -و هـنگامی که عـیسی بـن مریم گفت: ‌ای فرزندان اسرائیل! من فرستاده خدا‌ به‌ سوی شما، تصدیق‌کننده کتـابی که پیش از من فرستاده شده‌، هستم‌ و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد‌ از‌ من می‌آید و نامش « احمد» است…» (صف/6)

برتری قرآن بر دیگر کتب الهی: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی می‌فرمایند: « فَضْلُ القُرآنِ عَلى سائِرِ الْكَلامِ كَفَضْلِ اللّه جَلَّ جَلالُه عَلى خَلْقِهِ – برتری ‌قرآن‌ نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند جلّ جلاله بر خلق اوست.» (بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۹) و نیز قرآن کریم می‌فرماید: « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ…-ما این‌ کتاب «قرآن‌ عظیم» را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق بـه درسـتی و راستی‌ همه‌ کتبی‌ که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی‌ پیشین‌ گواهی می‌دهد.» (مائده/48)

محمد خاتم پیغمبران شد                   محمد بهترین خلق جهان شد

گرفته از خدا امر رسالت                 کزو قرآن و عترت جاودان شد

محمد صاحب لطف و کرامت            که اعجازش کتاب آسمان شد

مقام عبودیت پیامبر اسلام: رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: « آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ -حضرت آدم (علیه‌السّلام) و پیامبران بعدی در زیر لوای من هستند»( بحار الانوار، ج۱۶، ص۴۰۲) چنانکه‌ می‌فرماید‌: « أَنَا سَیِّدُ وُلدِ آدَمَ وَ لاَ فَخرَ، أَنَا خَاتَمُ‌ النَّبِیِّینَ، وَ إِمَامُ المُتَّقِینَ وَ رَسُولُ رَبِّ ‌العَالَمِینَ »( بحار،ج ۹، ص ۲۹۴٫) 

پیمان از انـبیای الهی: از آیات دیگری نیز افـضلیت رسـول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر سایر انبیاء اثبات می‌شود، مثلا آنجا که خداوند پیمان و میثاق از انبیاء بر ایمان به رسـول اکـرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گرفته و می‌فرماید: « وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ   قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَ لِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ– چون خداوند از پیامبران پیمان تـبلیغ (دین تـوحید) گرفت آنگاه به شما کتاب‌ و حکمت بـخشید‌ سـپس‌ برای هدایت شـما اهـل کتاب باز رسولی از جـانب خـدا آمد که‌ گواهی به راستی کتاب و شریعت شما می‌داد تا به او ایمان‌ آورده‌ و و او را یاری کنید. خداوند‌ فـرمود: آیا‌ به این موضوع،(به رسول و به آنچه در کتاب آسـمانی او قـرآن فرستادم)  اقرار دارید؟ و از پیـمان مـن پیروی خواهید کرد؟ همه گـفتند اقرار داریم خداوند فرمود شما‌ گواه‌ باشید و من‌ هم با‌ شما‌ گواه خواهم بود.» (ال عمران/81) در تفسیر این آیه شریفه از حضرت علی (علیه‌السّلام) نقل شده است: «هنگامی‌ که خداوند آدم و سایر‌ انـبیاء‌ را‌ آفرید از آنها عهد و پیمان گرفت که هرگاه، محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مبعوث شد به او ایمان آورند و یاری اش  کنند.» (تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۴۰)  

خاتمیّت پیامبر اسلام: در قرآن کریم و احادیث متواتر‌ آمده است: « مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ… – محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پدر هیچ‌ یک از مردان شما نیست‌ لیکن‌ او‌ رسول خدا و خـاتم الانـبیاء است.» (احزاب/40)

در حـدیث «منزلت»، پیغمبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امام علی‌ (علیه‌السّلام) فرمود: « أَمَا تَرضَی أَن تَکُونَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَی أَلاَ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعدِی – آیا راضی نیستی که‌ نسبت‌ به من، به منزله‌ هارون‌ به‌ مـوسی‌ بـاشی، جز آن‌ که‌ پیامبری پس از من‌ نیست؟»( مسند احمد، ج۳، ص۶۶. بحار الانوار، ج۳۷، ص۲۵۵)

ولایت پیامبر اعظم: آیات قرآنی، ولایت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تثبیت کرده و از مؤمنان می‌خواهد که اوامر و فرمان‌های او را اطاعت‌ کنند: « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/55)  این آیـه بـا‌ کلمه «انما» که در لغت عرب به معنی انحصار است، شروع شده و می‌فرماید: ولی و سر‌پرست‌ و متصرف در امور شما سه کس است: خدا، پیامبر و کسانی‌ که ایمان آورده‌اند و اقامه نماز و اعطاء ‌زکات‌ در حال رکوع می‌کنند.

الگو و اسوه حسنه: قرآن کریم‌ شخصیت پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را یک‌ نـمونه‌ و الگو برای پیروی عملی در کلیه شئون فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای همه زمان‌ها معرفی می‌کند و از آن به‌ اسوه حسنه تعبیر می‌نماید تا انسان‌ها بـا پیـروی و تاسی از آن به کمال رهنمون شوند و این  تـعبیری مـنحصر به فرد بوده و در‌ مورد‌ هیچ کدام از انبیای‌ الهی نیامده است.« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ » (احزاب/21)

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت    به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

 حضرت علی (علیه‌السّلام) نیز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را نمونه کامل الگـوپذیری معرفی می‌کند و مـی‌فرماید: «از‌ پیـامبر پاک و پاکیزه‌ات پیروی کن زیرا راه درسـتش سـرمشقی است برای آن‌ که بخواهد تأسی جوید و انتسابی‌ است‌ عالی‌ برای کسی که بـخواهد مـنتسب گردد و محبوبترین بندگان نزد خـداوند کـسی‌ اسـت‌ که از پیامبرش سـرمشق گـیرد و قدم به جای قـدم‌ او گـذارد.»(نهج البلاغه،خطبه160)  و کـسی که پا در جـای پای او گـذارد از مـحبوب‌ترین بندگان‌ نزد‌ خداوند‌ است؛ « قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ  وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (ال عمران/31) 

جهان‌شمولی و جاودانگی اسلام: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: « قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ  لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ  فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ »(اعراف/158)

در‌ حدیثی‌ از‌ امام مجتبی (علیه‌السّلام) نقل شده اسـت:«عده‌ای از یهود نـزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمدند و گفتند: ‌ای محمد تو پیامبر به سوی چه کسی؟ به‌ سوی عرب یا عجم یـا مـا؟»  در پاسخ خداوند آیه فوق را‌ نازل‌ کرد و رسـالت پیـامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بـه‌ تمام‌ جهانیان‌ با‌ صـراحت اعلام نمود.(  بحار الأنوار، ج۹، ص۲۹۴)

رهبری سـیاسی پیـامبر اعظم:  آیه کریمه « …أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»( نساء/59)  و هچنین آیات اول سوره مائده و حدیث غدیر و عـموم آیه‌ «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ »  (مائده/55) و عموم آیه « النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ  »(احزاب/6)  ناظر بـر چنین ولایـتی‌ است.

 شاهد امّت‌ها و انبیا: قرآن می‌فرماید: « فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى  هَؤُلَاءِ شَهِيدًا- حال آنها‌ چگونه‌ خواهد‌ بود آن روزی‌ که‌ از هر امّتی شاهد‌ و گواه‌ و تـو را نیز بر آنان به عـنوان گـواه می‌آوریم؟»(نساء/41)

آی انسان ها فرمان پیمبر شنوید              گوش تا از سخن خلق فراتر شنوید

روح گردید و از آن روح مطهر شنوید     همه با هم سخن خالق داور شنوید

  اما آنچه  که  پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله از پیروانش انتظا دارد این است که:

 اولا:« بیعت آگاهانه»:  امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از نظرها غایبند وظیفه و نقشه راه را مشخص کرده‌اند. ایشان در ضمن روایتی فرموده‌اند: «اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ– اما در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم.» (بحار الانوار، ج۵۳، ص ۱۸۱)

بنابراین وظیفه ما در این زمانه پشتیبانی از ولایت فقیه و پیروی از فرمایشات جانشینان امام زمان علیه السلام است. این ولایت پذیری و ولایتمداری، امروز هم نماد حرکت در خط حضرت مهدی(عج) است. امام زمان(ع) می‌فرماید: «اگر شیعیان ما با دل‌های متحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع می‌کردند ملاقات ما با آنها به تاخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار و مشاهده با معرفت برای آنها به زودی حاصل می‌شد و زودتر از این به دیدار ما نایل می‌شدند.» (بحارالانوار، ج 53، ص 176 ،توقیع شریف خطاب به شیخ مفید)

 امام امت(ره) فرمود: «اگر فقهای اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند، الان ما از اسلام هیچ نمی‌دانستیم، این فقها بودند که اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدریس کردند و نوشتند و زحمت کشیدند و به ما تحویل دادند و ما باید همین جهت را حفظ کنیم» (صحیفه نور، ج15، ص ۱۵۰) 

دوم:« اطاعت خالصانه» داشته باشند؛ قرآن کریم می‌فرمایند: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا–  آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید.» (حشر/7)  روشن است که امروز فرمان رسول مکرم اسلام را از زبان ولی فقیه باید شنید و اطاعت نمود.  سوم:«دفاع جانانه» وظیفه یک پیرو واقعی ، دفاع جانانه از حق و حقیقت است. قرآن کریم می‌فرماید:«لتُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوه… تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید.» (فتح/9)

هزاران شهید ملت عزیز اسلام در ایران و سایر بلاد اسلامی به خوبی مصادیق این دفاع جانانه را با دفاع از ولایت نشان داده‌اند و اکنون نوبت ماست. از خداوند توفیق شناخت وظایف و عمل به آن‌ها و برخورداری  از شفاعت پیامبر و آلش(علیهم السلام) و شهادت  را مسئلت می‌کنیم.

بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست

بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست

پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست

شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست

به خدایی خدایی که جهان را آراست

شیعه بودن شرف و عزت و آزادی ماست

وصلی الله علی محمد وآله

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیست و هفتم رجب 1445 مطابق با   20/11/1402

عید مبعث پیامبر رحمت محمد‌بن عبدالله  (صلی الله علیه وآله)

سایه سار بعثت؛  بیست و هفتم رجب سالروز مبعث حضرت رسول اکرم(ص)را به پیشگاه اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ویژه  ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و به همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت و همه مسلمانان و ستمدیدگان و محرومین جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیلَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَاتَمَ النَّبِیِّینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْمُرْسَلِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا فَاتِحَ الْخَیْرِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَعْدِنَ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیلِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِیرُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْهَادِینَ الْمَهْدِیِّینَ.

ای ثناگوی تو رب العالمین             آفریدت بهر اهداف برین

برد جسمت مسجد الاقصای دور    جان پاکت تا به دریاهای نور

سینه ات بشکافت و قلبت بشست  از غم و از کینه‌ها وز رای سست

امير مؤمنان علی(عليه السلام) می‌فرمایند:« ألا وَإنّ بَليَّتَکُمْ قَدْ عادَتْ کَهَيئَتِها يَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبيَّهُ ـ صلّی الله عليه و آله ـ وَالَّذی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَلَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتّی يَعُودَ أسْفَلُکُمْ أعْلاکُمْ وَأعْلاکُمْ أسْفَلَکُمْ – آگاه باشيد تيره روزي ها و فتنه‌های شما همانند عصر قبل از بعثت پيامبرـ صلّی الله عليه و آله ـ بار ديگر روی آورده است. سوگند به خدائی که پيامبرـ صلّی الله عليه و آله ـ را به حق مبعوث کرد، سخت آزمايش خواهيد شد و چون دانه هائی که در غربال ريزند يا غذائی که درديگ گذارند، زير و رو خواهيد شد تا اينکه پائين شما به بالا، و بالای شما به پائين بيايد». (نهج البلاغه، خطبه16) 

موضوع تدبر:

از فحوای کلام امیرالمؤمنین (ع) بر می‌آید، این نوع آزمون‌های خداوند در تمام زمان‌ها و مکان‌ها مصداق دارد و از سنت‌های همیشگی خداوند است که خوبان را جایگزین بدان کند سؤال این است که چه شاخصه‌های برای جداسازی خوبان از بدان در بعثت پیامبر (ص) پیش روی جهانیان قرار داده شده است تا خود را با آن تطبیق دهند؟

پاسخ اجمالی:

خداوند در آیات دوم و سوم سوره عنکبوت می‌فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ– آیا مردم گمان کرده‏‌اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها مى‏‌شوند و ( به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث)مورد آزمایش قرار نمى‏‌گیرند؟» امروزه حوادث غزه نمونه‌ای بارز برای جدا کردن صف خوبان از بدان عالم است. امیرالمؤمنین (ع) درباره این نوع غربالگری در اولین خطبه خویش پس از بیعت مردم در سال ۳۵ هجری فرمود: « آن چه مى‌گویم به عهده مى‌گیرم، و خود به آن پایبندم. کسى که عبرت‌ها براى او آشکار شود و از عذاب آن پند گیرد، تقوا و خویشتندارى او را از سقوط در شبهات نگه مى‌دارد». آنچه بعثت به عنوان دست‌آویز نجات برای حق‌طلبان عالم هدیه آورد به طور خلاصه: انقلاب ارزشها، تزکيه و پرورش روح، رساندن به مقام عبوديت، تحکيم وحدت انسانها، وساطت فيض الهي، احيای پيمان فراموش شده، ترويج فضائل اخلاقي، ايجاد و توسعة عدالت اجتماعی بود. خوشا به حال آنان که شخصیت و روح و روان خود را بر اساس آن ساخته و پرداخته کرده‌اند.

روز مبعث روز فخر انبیاست               مصطفی نورٌ عَلیٰ نور خداست 

عید مبعث وعده گاه کبریاست             رستگاری، مژدگانی خداست 

عید مبعث وعده قالو بَلی ست           سرّ مکنونات هستی بر مَلاست 

تفصیل بیش‌تر مطلب:

اگر جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم (صلّی الله عليه و آله) در انحطاط و بحران جهالت، غارتگري، ظلم و ستم، تضييع حقوق ضعيفان و محرومان، فساد و بی‌بند و باري، تبعيض و ناعدالتي، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانيت، می‌سوخت و تمام جوامع بشری را در آن روزگار به نوعی مبتلا ساخته بود، امروز همه شاهد هستیم که در عصر جاهلیت مدرن هزار بار بیش‌تر، شرک و بت پرستي، آزار پدر و مادر، کشتن فرزندان، ارتکاب اعمال زشت و فساد انگيز، کشتن افراد بی‌گناه، تجاوز به اموال يتيمان، بی‌عدالتی در توزيع اموال و امکانات عمومی، پايمال کردن حقوق ديگران، عهد شکنی و ناديده انگاشتن پيمانها و قوانين اجتماعی در ابعادی دحشت آور و غیر قابل باور، می‌پردازد، با این تفاوت که انسان امروز با تکیه بر تکنولوژی و انقلاب رسانه‌ای، سایه شیطانی خود را با نقاب فریب و خدعه بر همه عالم گسترانیده است و هرگز اتهام جاهلیت و کودک کشی و نسل کشی و وحشیگری را حاضر نیست آشکارا بپذیرد. اما وجدان‌های بیدار این واقعیت را درک می کنند و با همه توان خود به آغوش اسلام راستین پناه می‌آورند. و از سوی دیگر مجاهدین اسلام از میان مردم قهرمان ایران، یمن، لبنان، سوریه، فلسطین و دیگر آزادگان جهان، جان‌ها نثار راه آیین پیامبر رحمت می‌کنند و حماسه‌ها می‌‌آفرینند. در روايت آمده است: روزی قيس بن عاصم به نزد حضرت رسول اکرم (صلّی الله عليه و آله)آمده و عرضه داشته: يا رسول الله! من در ايام جاهليت هشت دختر خود را زنده به گور کرده ام، حالا چه کنم؟ پيامبرـ صلّی الله عليه و آله ـ فرمود: در مقابل هر دختر يک برده آزاد کن! هنگامی که قيس يکی از موارد زنده به گور کردن دخترانش را در حضور آن حضرت شرح می‌داد، رسول مهربان الهی در حالی که از شدت تأثر حلقه‌های اشک بر گونه‌های مبارکش می‌لغزيد، از سنگ دلی و قساوت آن مرد جاهل تعجب کرده و به يارانش فرمود: «إنَّ هذهِ لَقَسْوَةٌ وَمَنْ لايَرْحَمْ لايُرْحَمْ-‌ اين (عمل) سنگدلی است و هر کس رحم نداشته باشد، مشمول رحمت ‍‍‌‍‍(الهی) نخواهد بود». و این تنها ملاکی نبود که پیامبر برای جهانیان بیان فرمود، اگر بخواهیم به مهم‌ترین برکات بعثت پیامبر رحمت است در این زمینه اشاره کنیم، باید به به شرح مواردی که در پاسخ اجمالی ذکر شد، بپردازیم:

زلفش رَسَنى فتاده در راه‏              تا هر که فِتد در آرد از چاه

بعثت رسول گرامی اسلام و انقلاب ارزشها: رسول گرامی اسلام هنگامی که معاذ بن جبل را به سوی يمن می‌فرستاد به او فرمود: «ای معاذ! آثار جاهليت و رسوم باطل را بميران و سنتهای متعالی اسلامی را در ميان مردم ترويج کن!».

پیامبر(ص)، تأکيد می‌فرمود: «ألا کُلُّ شَيءٍ مِنْ أمْرِ الْجاهِليّةِ تَحْتَ قَدَمی موضوعٌ-   بدانيد تمام باورها و رسمهای ايام جاهليت را زير پای خود نهاده و باطل اعلام می‌کنم.» (سيرة ابن هشام، ج4، ص250)

بعثت رسول گرامی اسلام و تزکيه و پرورش روح: قرآن کريم می‌خوانیم: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلی المُؤْمِنينَ إذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسولاً مِنْ أنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَکّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُم الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَإنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبينٍ– خداوند متعال بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در ميان آنها پيامبری از جنس خودشان برانگيخت که آيات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بياموزد، گرچه قبل از بعثت در گمراهی آشکاری بودند»( آل عمران/ 164)

بعثت رسول گرامی اسلام و رساندن به مقام عبوديت: در قرآن می‌خوانیم: «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالانْسَ إلاّ لِيَعْبُدونَ– جن و انس را نيافريدم جز اينکه مرا عبادت کنند.» ( ذاريات / 56)  پيامبر اکرم (صلّی الله عليه و آله) از آغازين لحظات بعثت پيوسته تکرار می‌کرد که: «قُولُوا لا إلهَ إلاّ اللهُ تُفْلِحُوا» ( بحار الانوار، ج18، ص202) و به مخاطبان خود اين پيام را می‌رساند که رستگاری تنها و تنها در گرو بندگی خدای يگانه و نفی خدايان ديگر و بت پرستان است.

بعثت رسول گرامی اسلام و تحکيم وحدت انسانها: در قرآن می‌خوانیم: «کانَ النّاسُ أُمَةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبيّينَ مُبَشّرينَ وَمُنْذِرينَ وَأنْزَلَ مَعَهُمْ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْکُمَ بَيْنَ النّاسِ فيما اخْتَلَفوا فيهِ»( بقره / 213.) ؛ «مردم (در آغاز امت واحدی بودند (سپس بنابر عللی در ميان آنان اختلاف پديد آمد) ، پس خداوند نيز پيامبرانی را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند وانذار کنند و به همراه آنان کتاب (آسماني) فرستاد تا در ميان مردم در مورد آنچه در آن اختلاف کرده بودند داوری کند.‌»

بعثت رسول گرامی اسلام و واسطه فيض الهی: در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَابْتَغُوا إلَيْهِ الْوَسيلَة – برای تقرب به درگاه الهی وسيله‌ای بجوييد.» ( مائده / 35)

 امام رضا (عليه السلام ) می‌فرمايد:« لَمّا لَمْ يَکُنْ فی خَلْقِهِمْ وَقُواهُم ما يُکْمِلوا لِمَصالِحِهِمْ وَکانَ الصّانِعُ مُتَعالِياً عَنْ أنْ يُری وَکانَ ضَعْفُهُمْ وَعَجْزُهُمْ عَنْ إدْراکِهِ ظاهِراً لَمْ يَکُنْ بُدٌّ مِنْ رَسولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصومٍ يُؤَدّی إلَيْهِمْ أمْرَهُ وَنَهْيَهُ– از آنجايی که در آفرينش مردمان و نيروهای نهفته در درون آنان، آنچه که مصالحشان را کامل کند وجود نداشت، و آفريدگار جهان، برتر از آن بود که (به چشم ظاهر) ديده شود و ضعف و ناتوانی آنان در ادراک ظاهری او بود، چاره‌ای جز اين نبود که فرستاده‌ای معصوم ميان او و آدميان واسطة فيض باشد و امر و نهی الهی را به ايشان برساند‌»( بحار الانوار، ج11، ص40)

بعثت رسول گرامی اسلام و احيای پيمان فراموش شده: در قرآن کريم می‌خوانیم:« ألَمْ أعْهَدْ إ ِلَيْکُمْ يا بنی آدَمْ أنْ لاتَعْبُدوا الشَّيْطانَ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبين -ای فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده بودم که شيطان را نپرستيد، همانا که او دشمن آشکار شماست.»

 امير مؤمنان علی( عليه السلام) فرمود: «واصْطَفی سُبْحانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أنْبياءَ أخَذَ عَلَی الْوَحْی ميثاقَهُمْ وَعَلی تَبْليغِ الرِّسالَةِ أمانَتَهُمْ لَمّا بَدَّلَ أکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللهِ إلَيْهِمْ فَجَهَلوُا حَقَّهُ واتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ وَاجْتالَهُم الشَّياطينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَاقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ وَواتَرَ إلَيْهِمْ أنْبياءَهُ لِيَسْتَأدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ وَيُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِهِ– ‍(خداوند سبحان) از ميان فرزندان آدم، پيامبرانی را برگزيد و از آنان بر وحی پيمان گرفت و بر تبليغ رسالت امانت آنان را، آنگاه که اکثر مردم عهد و پيمان الهی را تبديل کرده و حق خدا را نشناختند و در مقابل خداوند خدايان دروغين و بتهای بی‌ارزش را پرستيدند و شياطين آنان را از معرفت خدا باز داشته و از عبادت او جدا کردند. (در آن حال) خداوند پی در پی پيامبرانی را مبعوث نمود تا آنان را بر پيمان فطرت خويش وادار کنند و نعمتهای فراموش شده او را به يادشان آرند.» (نهج البلاغه، خطبه 1)

بعثت رسول گرامی اسلام و ترويج فضائل اخلاقی: در حديث معروفی از پيامبر اکرم (صلّی الله عليه و آله) وارد شده است: «إنّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ-  من برای تکميل و توسعة زيباييهای اخلاقی مبعوث شده ام.» (مستدرک الوسائل، ج11، ص187)

امام صادق عليه السلام می‌فرمايد: «قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي خَصَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنْ كَانَتْ فِيكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ فِي الزِّيَادَةِ مِنْهَا فَذَكَرَهَا عَشَرَةً الْيَقِينَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّكْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَيْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَة – خداوند رسول خدا (ص) را بمكارم اخلاق مخصوص ساخت خود را بدان بيازمائيد و اگر در شما باشد خدا را حمد كنيد و فزوني آن را بخواهيد و آن را ده شمرد: يقين، قناعت، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غيرت، شجاعت. مروت.. »(بحار الأنوار، ج 68 ، ص 382 . 2)

بعثت رسول گرامی اسلام و ايجاد و توسعه عدالت اجتماعی: در قرآن می‌خوانیم که خداوند به پیامبرش امر می کند: «قُلْ أمَرَ رَبّی بِالْقِسْط– بگو: پروردگارم مرا به عدالت فرمان داده است»( اعراف / 29) امام صادق (عليه السلام ) فرموده است: «کانَ رَسُولُ اللهِ يُقَسِّمُ لَحَظاتَهُ بَيْنَ أصْحابِهِ فَيَنْظُرُ إلی ذا وَيَنْظُرُ إلی ذا بِالسَّويَّة– رسول خدا( صلّی الله عليه و آله ) نگاه خود را در ميان يارانش به طور مساوی تقسيم می‌کرد، گاهی به اين و گاهی به آن ديگری به طور مساوی نگاه می‌کرد.» (بحار الانوار، ج16، ص260)  چرا که خداوند در قرآن می‌فرماید: لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالميزانَ ليَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ- ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها کتاب و ميزان نازل کرديم، تامردم به عدالت قيام کنند.» (حديد / 25)

 امام على عليه السلامـ در توصيف ذاكران فرمود: «يَأمُرونَ بِالقِسطِ ويَأتَمِرونَ بِهِ ، ويَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ويَتَناهَونَ عَنهُ – به قسط ، فرمان مى دهند و خود از آن ، فرمان مى پذيرند و از منكر ، نهى مى كنند و خود از آن ، اجتناب مى نمايند»(نهج‌البلاغه ،خطبه ۲۲۲)

 سخنمان را با گفتاری از امام صادق (علیه السلام) به پایان می‌بریم که نتیجه و خلاصه و حق سخن در این زمینه است: « إنَّكَ قَدْ جُعِلْتَ طَبيبَ نَفْسِكَ وَبُيِّنَ لَكَ الدّاءُ وَعُرِّفْتَ آيَةَ الصِّحَةِ وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّواءِ، فـَانـْظُرْ كَيْفَ قِيامـُكَ عَلى نَفْسِكَ– به يقين، تو را طبيب خودت قرار داده اند، درد و مرض را بر تو بيان كرده اند و نشانه هاى سلامتى را هم به تو آموخته اند و داروى درد را هم به تو راهنمايى كرده اند، پس بنگر كه چگونه به سعادت خود مى پردازى (و به خودت مى رسى!)» (اصول كافى، ج 2، ص 454)

بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند         سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند

حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند     خلق عالم همه تبریک به ما می گویند

حکم توحید به ما و به شما می گویند         همگی با نفس روح فزا می گویند

بشریت چه نشستی که مسیحت آمد            حکم توحید به آوای فصیحت آمد

وصلی الله علی محمد وآل محمد

پیمایش به بالا