موسسه فرهنگی پیوند با امام (ره)

آموزشی، پژوهشی، تهذیب و خودسازی

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

تدبر درحدیث و سیره معصومین (علیهم السلام)- استاد ضرابی

*******************************

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیستم جمادی الثانی1442 مطابق با بهمن ماه ۹۹

میلاد فرخنده بنت رسول الله فاطمه زهرا (سلام الله علیهما)

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏،السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَمَلاَئِکَتِهِ‏،السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ،السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

سرمایه محبت زهراست دین من             من دین خویش را به دو دنیا نمی  دهم 

گر مهر و ماه را به دو دستم دهد قضا      یک ذره از محبت زهرا نمی  دهم

پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: «یا فاطمة من صلى علیك غفر الله له، و اَلحَقَه بى حیث كنت من الجنة –  اى فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مى ‏آمرزد و در هر جاى بهشت كه باشم وى را به من ملحق سازد.») بحارالانوار ج43 ص55(

موضوع تدبر:

رابطه میان صلواتی که به صدیقه طاهره (سلام الله علیها)فرستاده شود با ملحق شدن به رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) چیست؟

پاسخ:

با صلوات از ظلمت  ها بیرون بیاییم

به نظر می  رسد قسمتی از پاسخ سؤال این باشد که: ستودن ارزشها و بزرگداشت و تجلیل از آنها همواره مقدمه سرسپردگی و پیروی و تبعیت و پیمودن راه ارزش  هایی است که همه به آن اعتراف دارند؛همچنانی که بی  اعتنایی، سبک شمردن و انکار ارزش  ها، مقدمه شکست حرمت   و زیر پا گذاشتن آنهاست.

بنابراین صلوات اهل ایمان را به اذن خداوند از ظلمات بسوی نور می  برد و چرا چنین نباشد وقتی پیامبر در اوج قلّه نور است و هم جواری او بدون خروج از ظلمات امکان پذیر نیست.

از این رو درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمى مرتبت و اهل بیت معصوم آن حضرت ریشه قرآنى دارد و در روایتى که موضوع تدبر ماست پیامبر(صلى الله علیه و آله) درود  و صلوات فرستادن بر حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را سبب ‏شایستگى الحاق به خود در بالاترین و والاترین منازل بهشت دانسته است.

در قرآن کریم می  خوانیم «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِیخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُۆْمِنِینَ رَحِیمًا * تَحِیتُهُمْ یوْمَ یلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِیمًا – اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود می فرستد تا شما را از تاریكی  ها به سوى روشنایى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است  درودشان روزى كه دیدارش كنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نیكو آماده كرده است.»(احزاب/ 43 و 44)

خداوند متعال در قرآن کریم دستور داده است. ان الله و ملائكته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما – خدا و فرشتگانش بر (روان پاک) این پیغمبر صلوات و درود می  فرستند شما هم ای اهل ایمان، بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گویید و تسلیم فرمان او شوید.» (احزاب/۵۶)

فاطمه ای پاک بانوی بهشت        بر مشام آید ز تو بوی بهشت

فاطمه ای شاهکار ذو الجلال       کوثر عشقی و خورشید کمال

لیلة القدر علی و احمدی            تو بهار عشق حیّ سرمدی

راز وحدت محبّ و محبوب

صلوات به معنای حقیقی و جوهره آن که دعا، تمجید، ثنا و ستایش است اگر با تصدیق و همراهی قلب و محبت و شیفتگی همراه باشد دلیل واقعی وحدت و یگانگی است.

از این رو گفته می  شود: «الدعا الرغبة الی الله – نیایش، گرایش و کشش به سوی خداست.» و مولای متقیان علی(ع)فرمود: «لا تبذلن ودّک اذا لم تجد موضعا- مبادا محبت و دوستی‏ ات را در غیر محل خود به کاربری!» (غررالحكم و دررالكلم، ح ۲۷۰۳)

 و نیز از پیامبرمکرم اسلام(ص)  است که فرمودند:  «احبونی لحب الله عزوجل و احبّوا اهل بیتی لحبی – مرا به خاطر خدا دوست داشته باشید و اهل  بیت مرا به خاطر محبت به من دوست داشته باشید.» (میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۳۶)

اما مقدار این محبت چه مقدار باشد؟ در فرمایش پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است: «لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من ولده و والده و الناس اجمعین – هیچ یک از شما به مرحله ایمانی نمی‏ رسد، جز این‏ که مرا از فرزند، پدر و مادرش و همه مردم بیش‏تر دوست بدارد.» (کنز العمال ، ج ۱، حدیث ۷۰)

وحُبُّهَا مِنَ الصَّفَاتِ الْعَالِیةِ        علَیهِ دَارَتِ الْقُرُونُ   الْخَالِیةِ

«دوستی او از صفات ارزنده است، و قرنهای گذشته بر محور او چرخیده.»

صلوات دعا ومخ عبادات است

رسولُ اللّه ( صلى الله علیه و آله)« فرمودند:الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ ، ولا یهلِكُ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ. – دعا مغز عبادت است و با وجود دعا هیچ كس هلاك نمى شود.» ( بحار الأنوار : 93/300/37) 

در توضیح (الدعا مخ العبادة) گفته می  شود: «مخ هر چیزی خالص آن می باشد، وقتی دعا کننده از ماسوا و غیر خدا قطع امید می کند و در عالم وجود ، مؤثری غیر از ذات باریتعالی نمی  داند و تمام امور را در دست حضرت حق می بیند، با تمام وجود متوجه آن قدرت غیر متناهی می  شود و غرض از عبادت هم ثواب و پاداش معنوی و اخروی می باشد، که آن هم منحصراً دست خداوند می باشد.» ( عدة الداعی، ص ۲۹ ـ ۳۰)

با توجه به اینکه صلوات، از جانب پروردگار به معنای رحمت اوست و از جانب ملائکه نیز طلب رحمت و دعا است، در آیه شریفه آمده است:

 «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ * أُولَئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ – [همان] كسانى كه چون مصیبتى به آنان برسد مى‏ گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏ گردیم* بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه‏یافتگان [هم] خود ایشانند.» (البقره، 156 و 157)

امام باقر علیه السلام ـ در پاسخ به پرسش از برترین عبادت ـ فرمود: «ما مِن شیءٍ أحَبَّ إلَى اللّه عَزَّ و جلَّ مِن أن یسألَ وَ یطلَبَ مِمّا عِندَهُ – نزد خداوند عزّ و جلّ چیزى محبوبتر از این نیست كه از آنچه نزد اوست خواسته و طلبیده شود.» (مكارم الأخلاق : 2/7/1976)

و پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «بهترین عبادت دعاست.» (بحارالانوار، ج ۹۳)

 «وَ عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ، فَإِنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمْ یُدْرِکُوا نَجَاحَ الْحَوَائِجِ عِنْدَ رَبِّهِمْ بِأَفْضَلَ مِنَ الدُّعَاءِ، وَ الرَّغْبَةِ إِلَیْهِ، وَ التَّضَرُّعِ إِلَى اللَّهِ، وَ الْمَسْأَلَةِ لَهُ. فَارْغَبُوا فِیمَا رَغَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهِ، وَ أَجِیبُوا اللَّهَ إِلَى مَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ، لِتُفْلِحُوا وَ تَنْجُوا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ. – بر شما باد دعا، چه مسلمانان در رسیدن به نیازهایشان نزد پروردگار وسیله‏اى بهتر از دعا و گرایش به سوى خدا و زارى به درگاه او در اختیار ندارند. به هر آنچه خدا تشویقتان کرده گرایش یابید و در آنچه خدایتان به سوى آن خوانده پاسخش گویید تا رستگارى‏ یابید و از عذاب خدا نجات پیدا کنید.» (کافی، ج8، ص2)

مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود 

که روز محشر بدین پنج تن رسانم تن

بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر

 محمد و علی و فاطمه حسین و حسن

 صلوات خاصّه حضرت زهرا (سلام علیها)

صلواتی که از مرحوم شیخ انصاری برخی بزرگان از قبیل شیخ جواد قیوم در کتاب معجم صحیفة الزهراء و مرحوم جعفر آقا مجتهدی و دیگران نقل نموده  اند:

 « اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک – بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی  اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.»

 و بعید نمی  دانند که از توقیعات حضرت مهدی(عج) در زیارت صدیقه طاهره باشد.

 اگر هم از نظر صحت سند آن برخی تشکیک کنند، در بررسی دلالی صلوات خاصه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) جای شک باقی نمی  ماند که مطابقت با آنچه در دیگر روایات صحیحه درباره زهرای مرضیّه(سلام الله علیها ) رسیده است، دارد:

امام صادق سلام الله علیه در مقام تمجید شخصیت حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: « فَیرَوْنَهَا قَائِمَةً فِی مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا- پس او(حضرت) را می بینی در محرابش در حالی که درخشنده است نور صورتش درود خدا بر او ، پدر، همسر و فرزندانش.» ( بحار الانوار ،ج 43، ص 12)

 امام کاظم (ع) نیز فرمود:«اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله صلوات الله علیها و على أبیها و بعلها و بنیها–  اول کسی که برایش تابوت فراهم شد، حضرت فاطمه صلوات الله علیها دختر رسول خدا صلوات الله علیه بود درود خدا بر او، و همسر و فرزندانش.» (فقه الرضا سلام الله علیه ، ص 190)

نکاتی در باب صلوات فاطمی

خلاصه اینکه درود و صلوات فرستادن بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) و پدر، همسر و فرزندان ایشان نیز به عبارت  های گوناگونی در دعاها و زیارت  هایی که از معصومان(ع) نقل شده، آمده است.مانند: «الصَّلَاةَ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا»(بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج ‏2، ص 139)

«صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا»(البلد الأمین کفعمی، ص 296)

 و پیامبر اکرم(ص) می  فرماید: «…إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَکَّلَ بِهَا رَعِیلًا مِنَ الْمَلَائِکَةِ یَحْفَظُونَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ یَمِینِهَا وَ عَنْ شِمَالِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِی حَیَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا یُکْثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا – خداى مهربان گروهى از ملائکه را مأمور نموده که فاطمه را از همه طرف محافظت کنند، این ملائکه که در زمان حیات فاطمه(س) و نزد قبر او و موقع رحلت وى با او می  باشند صلوات فراوانى به حضرت فاطمه و پدر و شوهر و فرزندانش می  فرستند.» (بحار الأنوار، ج۷ 43، ص 58)

اما اینکه در این صلوات شریفه، مقصود از «رازی که در وجود مقدس حضرت فاطمه (س) به ودیعه نهاده شده» حضرت حجت و امام موعود(علیه السلام) هستند ، یا صحیفه فاطمیه (سلام الله علیها)است  ،یا محسن، طفل شهید (سلام الله علیه)، دلیل روشنی بر آن ارائه نشده است.

آتش زدن به خانه مولا بهانه بود        مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود

آن شب قوی ترین سند غربت علی       تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود

  وصلی الله علیک یا فاطمه الزهراء

//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// 

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیستم جمادی الثانی1443 مطابق با 3/11/1400

 

میلاد فرخنده صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

را به پیشگاه پیامبر اسلام (ص)و اهل  بیت طاهرینش (ع) بویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت تبریک و تهنیت عرض می  کنم.

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ وَرَحَمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه…

فضل زهرا را بشر کی می  توان احصا کند

قطره را قدرت نباشد وصف از دریا کند

گر قلم گردد همه اشجار و دریاها مداد

ور خدا ارض و سما را دفتری انشا کند

در نوشتن جن و انس و حاملین عرش و فرش

عاجزند الّا که حق توصیف از زهرا کند

پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: «… یَا عَائِشَةُ! إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ – هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرّر حضرت فاطمه (س)  توسط پیامبر اعتراض کرد، رسول خدا به او فرمودند:  ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبی برد و از میوه  های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.» (قمی، 1367ش، ج1، ص21 و 365/ مجلسی، 1404ق، ج18، ص364، باب إثبات المعراج)؛

موضوع تدبر :

 ما تا چه حدّ حق داریم، بدلیل نداشتن این امتیازات در خلقت خود، در اشتباهات و گناهانی که از ما سر می  زند، خود را تبرئه کرده، مستحق سرزنش و عقاب ندانیم؟

پاسخ اجمالی:

 این است که خداوند متعال به اراده و علم ازلی خود بر استحقاق و سعی و تلاش بندگان خود آگاه است و امکانات و خلقت  شان را متناسب با لوازم ظهور این استحقاق  ها و تلاش  ها فراهم می  سازد. شاهد بر این مطلب سخنی است که در اوایل دعای ندبه آمده و دلیل برگزیده شدن امامان (علیهم السلام) را چنین توضیح می  دهد: «..بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ.. –  بعد از آن که بر آنها شرط کردی نسبت به دنیا و زینت و زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستی که آنان به این شرط وفادارند؛ پس آنها را پذیرفتی و به خود نزدیک ساختی و یاد بلند و ستایش ارجمند را برای ایشان پیش فرستادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و به وحی خود آنان را گرامی داشتی و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردی…»

اما شرح بیشتر این مطلب این است که : معصومان (علیهم السلام) دارای یک نوع شایستگی اکتسابی از طریق اعمال خویشند و یک نوع لیاقت ذاتی و موهبتی از سوی پروردگار، تا بتوانند الگو و اسوه مردم بوده باشند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «…إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ أُنَاساً طُهْرٌ مِیلَادُهُمْ وَ طَیِّبٌ أَبْدَانُهُمْ وَ حَفِظَهُمْ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ أَخْرَجَ مِنْهُمُ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ فَهُمْ أَزْکَی فُرُوعِ آدَمَ فَعَلَ ذَلِکَ لَا لِأَمْرٍ اسْتَحَقُّوهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنْ عَلِمَ اللَّهُ مِنْهُمْ حِینَ ذَرَأَهُمْ أَنَّهُمْ یُطِیعُونَهُ وَ یَعْبُدُونَهُ وَ لَا یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً فَهَؤُلَاءِ بِالطَّاعَةِ نَالُوا مِنَ اللَّهِ الْکَرَامَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الرَّفِیعَةَ عِنْدَهُ.. – … به درستی که خداوند متعال، انسان هایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد که تولد آنها پاک و بدن‏ های آنان پاکیزه بود و آنها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرار داد؛ انبیاء و رسولان خود را از آنان قرار داد و آن ها پاکیزه ترین فرزندان آدم اند، نه به جهت ‏طلبی که از خداوند داشته باشند؛ بلکه از آن جا که خداوند، در هنگام خلقت می ‏دانست که از او فرمان  برداری می ‏کنند و او را عبادت می ‏نمایند و هیچ گونه شرکی نسبت به او روا نمی ‏دارند، پس اینان به واسطه فرمان برداری از خداوند، به این کرامت و منزلت والا در نزد خداوند، نایل شده اند..» ( بحارالانوار، ج 10، ص 170)

 از مفاد این احادیث چنین برمی  آید که تفاوت در میان مردم از جنبه  های مختلف از قبیل زیبایی و زشتی، فقر و غنا، تولد در زمان  های مختلف تاریخی، نسلی که در آن واقع شده  اند و پدر و مادری که در دامن آن پرورش یافته  اند و همه و همه تفاوت  ها به گونه  ای به علم و حکمت ازلی خداوند از سویی و استحقاق  ها و تلاش  ها و صبر و استواری بندگان از سوی دیگر برمی  گردد. ماجرای تولد فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مصداق بارزی از این حقیقت است.

وصف تو بگذشت از قدر عقول                     عقل در شرح شما شد بوالفضول

 پیش از تولد  آن حضرت، خداوند در معراج بشارت تولد ایشان را به نبی خاتم (صلی الله علیه وآله) داده و فرموده بود: «یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ… – ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه دختر خویلد به تو بشارت می  دهد. (فرات کوفی، 1410ق، ص211/ مجلسی، 1404ق، ج8، ص151) و سپس به پیامبر(ص) دستور می  دهد که باید چهل شبانه  روز از خدیجه (س)  دوری گزیند: « النَّبِیُّ (ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَةَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً – پیامبر (ص) در ریگزار ابطح با عمار یاسر، منذر بن ضخضاح، ابوبکر، عمر، علی ابن ابی  طالب (ع)، عباس بن عبدالمطلب و حمزة بن عبدالمطلب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بال  هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می  فرستد و به تو دستور می  دهد که چهل روز از حضرت خدیجه فاصله بگیری.» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص78)  «فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ (ص) وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً – پس، آن بر پیامبر (ص) سنگین و سخت آمد؛ چراکه او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.» (همان)؛  ولی چون دستور، دستور الهی و لازم  الاجرا بود، پیامبر (ص) بر انجام آن لحظه  ای درنگ نکرد ، عمار یاسر را به خدمت خدیجه (س)  فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو: «یَا خَدِیجَةُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْکِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًی وَ لَکِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ لتنفذ [لِیُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَةُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً – گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده  ام، بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن خیر بیندیش؛ خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته  ها افتخار می  کند. (همان)؛  «فَأَقَامَ النَّبِیُّ (ص) أَرْبَعِینَ یَوْماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ» (همان)؛ در حدیث، بیان شده که پیامبر در پیام خود به حضرت خدیجه (س)  می  فرماید: «فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ.» یعنی در منزل فاطمه بنت اسد (مادر اسدالله الغالب، امیر  المؤمنین، علی (ع)) » (همان)؛  پس از سپری شدن زمان مقرر، جبرئیل، فرود آمد و عرضه داشت: «یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی! یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِیُّ (ص) یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی… – ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می  فرستد و به تو دستور می  دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر(ص) به او فرمود: تحفه پروردگار چیست؟ جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم، در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه  ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود، آن را جلوی پیامبر گذارد.» (همان)

جبرئیل به پیامبر عرضه داشت: پروردگار به تو دستور می  دهد که از این غذا افطار کنی. «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِیُّ (ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیّاً وَ مَدَّ یَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یَدَهُ مِیکَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ – ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه  ای خرمای تازه و خوشه  ای انگور بود. رسول خدا (ص) از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست  های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست  هایش آب ریخت، میکائیل آن را شست  وشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافة غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص79)

در فرمایش امام رضا (ع) خطاب به اباصلت آمده است: «إنَّ شجرةَ الجَنَّةِ تَحمِلُ أنواعاً… وَ لَیست کَشَجرةِ الدُّنیا – همانا درخت بهشتی انواع میوه  ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست.» (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/ جزایری، 1404ق، ص39) بنابراین، درخت طوبی می  تواند هر نوع میوه  ای را دربر داشته باشد.

پس از آنکه پیامبر از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل او را از نمازخواندن منع نمود و به او فرمود: «الصَّلَاةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَیْکَ فِی وَقْتِکَ حَتَّی تَأْتِیَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یَخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً فَوَثَبَ رسول  الله (ص) إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ – اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانة خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه روان گردید.» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص79)

در حدیث آمده که «حضرت خدیجه هنگامی که صدای پیامبر (ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز کرد-قَالَتْ خَدِیجَةُ فَقُمْتُ فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً بِالنَّبِیِّ (ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ» در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه (س) به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مُطهَّر منتقل شد حضرت خدیجه از همان لحظه متوجه باردار شدن خود گردید. «فَلَا وَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِیُّ (ص) حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَةَ فِی بَطْنِی – حضرت خدیجه می گوید: سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه  ها جاری ساخت، رسول خدا (ص) در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه (س)  را در وجود خود احساس کردم.» (همان، ج16، ص80)

کوثری از سوره ی طاها به دنیا آمدی        تا رسد اِنّا به اَعطینا به دنیا آمدی

تا یتیمی پدر را اندکی جبران کنی            دختری و مادر بابا به دنیا آمدی

در زیارت روز یکشنبه می  خوانیم: «السَّلامُ عَلَیک یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک الَّذِی خَلَقَک قَبْلَ أَنْ یخْلُقَک وَ کنْتِ لِمَا امْتَحَنَک بِهِ صَابِرَةً… –  سلام بر تو اى آزموده شده، آزمودت آن  که تو را آفرید پیش از آفریدنت در دنیا و در آن آزمون شکیبا بودى…»

 آنچه از رفتار متواضعانه و مهربانانه حضرت زهرا در قبال پدر، مادر، فرزندان، شوهر و دیگران دیده می  شود، در کنار صبر و استقامت و تحمل مصائب که خداوند از ازل و قبل از آفرینش می  دانست، به وضوح می  فهمیم، حکمت این عنایات ویژه الهی به آن حضرت به چه دلیل بوده است. البته اگر   با دیده  های ظاهربین بخواهیم گزارشی از ظاهر زندگانی این بزرگ بانوی اسلام را  توصیف کنیم، باید بگوییم که: آن زمان که گاهی خاک بر سر پیامبر می  ریختند و زمانی سنگ بارانش می  کردند و یا در کنار کعبه و هنگام نماز، شکنبه حیوانات بر سر و پشت حضرت می  گذاشتند. در این دوران که مردانی مانند حمزه سیدالشهداء به دفاع از پیامبر بر می  خاستند؛ تاریخ نام بانویی بزرگوار که در آن وقت بین 5 تا 8 سال بیشتر نداشته است را نیز در کنار مدافعان پیامبر ضبط و ثبت کرده است، او علاوه بر اینکه در منزل و خصوصا بعد از رحلت مادر بزرگوارش خدیجه پرستاری پدر را نیز بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود. حضرت زهرا، هیچ  گاه برتری و شرافت خانوادگی خود را مطرح نكرد؛هرگز خود را بالاتر از شوهرش ندانست بلکه به عنوان امامش به او اقتدا می  کرد، هرگز لحظه  ای در انجام وظایف همسری خود تعلّل و سهل  انگاری نكرد، به رغم مشغله فراوان و كار گسترده كه پس از غصب خلافت برای ایشان پیش آمد (  و با وجود عبادتهای شبانه روزی و طولانی وی كه مشهور است )خانه  داری و اداره بخشی از زندگی كه بر اساس تقسیم كارِ  خانه صورت گرفته بود، با اینكه وظیفه  اش نبود، فراموش نفرمود، هرگز از دشواری كار خانه (  در آن دوران )  مانند: تهیه آرد از گندم یا جو با دستاس، فراهم كردن آتش خمیر و نان، نظافت، تهیه آب، و… گلایه نكرد، هرگز جمله  ای بر زبان نیاورد كه موجب دلخوری، خشم و ناخرسندی حضرت علی(ع)شود، اصلاً چیزی نطلبید كه فراهم كردنش بر شوهر دشوار باشد؛ هرگز در برابر امیر المؤمنین(ع) اَهمّ را فدای مهم نكرد، هرگز تواضع در برابر همسر را فراموش ننمود، همسرداری بی  نظیر حضرت فاطمه،  او را از هزار كار دیگر مثل تربیت فرزندان، فعالیتهای سیاسی، آموزش و تربیت مردم و… باز نداشت و… ، ویژگیهایی که اگر تنها اندکی از آنها در زنی باشد، بهشت با صفایی در خانه می سازد که موجب نظر لطف پروردگار به افراد آن خانه می  گردد.

مگر به دامن زهرا زنیم دست امید

كه روح را به جز این نسخه هیچ درمان نیست

در دعای صدیقه طاهره آمده است: «… اللَّهُمَّ فَرِّغْنی لِما خَلَقْتَنی لَهُ،وَلاتَشْغَلْنی بِما تَکَفَّلْتَ لی بِهِ، وَلاتُعَذِّبْنی وَ اَنااَسْتَغْفِرُکَ، وَلاتَحْرِمْنی وَ اَنا أسْئَلُکَ أللَّهُمَ ذَلِّلْ نَفْسی وَعَظِّمْ شَأْنَکَ فی نَفْسی وَاَلْهِمْنی طاعَتَکَ وَالْعَمَلَ بِما یرْضیکَ وَالتَّجَنُّبَ لِما یسْخَطُکَ…؛ – خدایا! مرا برای آنچه آفریده ای (عبادت و بندگی) آماده کن، و به آنچه خود عهده دار آن هستی و برایم تضمین نموده ای (رزق و روزی) مشغولم نکن، و عذابم ننما در حالی که استغفار می  کنم! و محرومم نفرما در حالی که درخواست می  نمایم! خدایا! نفسم را [پیش خودم] خوار کن و مقامت را در نفسم بزرگ جلوه ده، و طاعت خود و عمل به آنچه رضای تو در آن است و دوری از غضب را به من الهام نما.» (بحارالانوار، ج 92، ص 406، حدیث 36)

حامل سر مستمر حافظ غیب مستتر         دانش او احاطه بر دانش ما سوا کند

سلمان روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار، یا سلمان حب فاطمة ینفع فی ماة مواطن ایسر تلک المواطن الموت والقبر والمیزان والحشر والصراط والمحاسبة فمن رضیت عنه ابنتی فاطمة رضیت عنه ومن رضیت عنه رضی الله عنه؛  – هر کس فاطمه دخترم را دوست بدارد، او در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن دارد، در آتش است.  ای سلمان! محبت فاطمه در صد جا سود می  رساند که کمترین آن جاها مرگ و قبر و میزان و حشر و صراط و محاسبه اعمال است. پس هر کس دخترم فاطمه از او راضی باشد، از او راضیم و هر کس من از او راضی باشم، خداوند از او راضی است.» (بحارالانوار، ج 27، ص 116)

می رسد نان شب ما از نوای فاطمه          آمدیم اصلاً در این دنیا برای فاطمه

مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید       ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه

حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت     اولویت هست این جا با گدای فاطمه

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله

////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

بیستم جمادی الثانی 1444 مطابق با 23/10/1401

خجسته میلاد دخت پیامبر گرامی اسلام (ص) صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

را به پیشگاه پیامبر اسلام (ص)و اهل  بیت طاهرینش (ع) بویژه ولی عصر و حجت حقّ امام زمان (عج) و همه دوستداران و ارادتمندان به مکتب رسالت و ولایت تبریک و تهنیت عرض می  کنم.

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ وَرَحَمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه…

ام الائمة النقبا بانوی جزا

نور الهدی حبیبه حق بضعة الرسول

زهرا که ز امر حق پی تعظیم شأن او        

در شب نموده زهره به کاخ علی نزول

صدیقه آنکه کرد پی کسب عزّ و جاه

روح الامین ز روزِ ازل خدمتش قبول

مِن دُعائِها علیهاالسلام: «اِلهى اَصْلِحْ دینى اَلَّذى هُوَ عِصْمَةُ اَمْرى وَاَصْلِحْ لى دُنْیاىَ الَّتى اِلَیها مَعادى وَاجْعَلِ الْحَیاةَ زِیادَةً لى مِنْ كُلِ خَیرٍ وَاجْعَلِ الْمَوْتَ راحَةً لى مِنْ كُلِّ شَرٍّ.– در یكى از دعاهاى حضرت زهرا علیهاالسلام در تعقیب نماز عصر آمده است: بارالها: دینم را كه ملاك و محور كارهاى من و دنیایم را كه خانه تلاش ومعاش من وآخرتم را كه سرانجام من به سوى آن است اصلاح فرما، و زندگی ام  را وسیله بركت و خیر و مرگم را وسیله رهایى و راحتى از هر شرّ و بدى قرار ده.» (فلاح السائل: 238)

موضوع تدبر:

ضروری  ترین اموری که باید درست فهمیده شده، با قلب تصدیق شود و عمیق  ترین تمنای انسان از خداوند عالمیان باشد، در دعای صدیقه طاهره (س) چگونه به تصویر کشیده است؟

پاسخ اجمالی:

از ظاهر کلام حضرت(س) بر می  آید اموری که باید مورد اهتمام انسان قرار گیرد، اصلاح دین، دنیا و آخرت است، ؛ اصلاح دین که اصلاح دنیا و آخرت متوقف بر آن است، به فرمایش امیرمؤمنان علی (علیه السلام) اول آن تسلیم و سرانجامش اخلاص است: « اِعلَم أنَّ أوَّلَ الدِّینِ التَّسلیمُ، و آخِرَهُ الإخلاصُ» (شرح غررالحكم: ج2،ص190،ح2338)

چنانچه دین اصلاح شود، ثمره آن به صورت اکتساب حسنات و اجتناب از سیئات ، اولا در دنیا و سپس در آخرت ظاهر خواهد شد.

اما در دنیا: « الدِّینِ اكتِسابُ الحَسَناتِ  و    رأسُ الدِّینِ مُخالَفَةُ الهوى – دینداری ، انجام كارهاى نیك و  مخالفت كردن با هوس(سیئات)  است.» (شرح غررالحكم :ج4،ص51،۵۳)  و به بیان حضرت فاطمه  (س) «أَطیعُوا اللّه فیما أمَرَکم بِهِ و [ما] نَهاکم عَنهُ – خداوند را در آنچه به شما فرمان داده و از آنچه نهی کرده، اطاعت کنید.» (الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۵۹ ح ۴۹)

و در آخرت و به تعبیر امام صادق (علیه السلام) : «إیاكم و التَّهاوُنَ بأمرِ اللّه عزّ و جلّ ، فإنّه مَن تَهاوَنَ بَأمرِ اللّه أهانَهُ اللّهُ یومَ القیامةِ– مبادا فرمان خداوند عزّ و جلّ را خوار شمارید،كه هر كس فرمان خدا را خوار شمارد، خداوند در روز رستاخیز او را خوار می  گرداند .» (بحار الأنوار :ج 72،ص227،ح3)

دریاست نبی و گوهرش فاطمه است        مولاست علی و همسرش فاطمه است

با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان           او خود به پناهِ مادرش فاطمه است

پاسخ تفصیلی:

شرح بیش  تر مطلب این است که: بعد از جنگ احد که مسلمانان عزیزان زیادی چون حمزه سیدالشّهدا را از دست داده بودند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) زخم برداشت و دندان های مبارکش شکست و طبق روایتی، حضرت علی علیه السلام نود زخم بر تن داشت، حضرت (ص) چهار دستور می دهد : «ایها النّاسُ اقبِلوا عَلی ما کلّفتُموهُ مِن اصلاحِ آخِرَتِکم وَ اعرِضوا عَمّا ضُمِنَ لَکم مِن دُنیاکم وَ لا تَستَعمِلوا جَوارِحاً غُذّیت بِنِعمَتِهِ فِی التَّعَرُّضِ لِسَخَطِهِ بِنِقمَتِهِ وَاجعَلُوا شُغلَکم فِی التِماسِ مَغفِرَتِهِ– ابوسعید خُدری روایت می کند که شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای مردم، به وظیفه اصلی خود یعنی اصلاح آخرت رو آورید و از دنیایی که برای شما تضمین شده است روی گردانید و اعضایی را که از نعمت پروردگار رشد کرده اند برای جلب ناخشنودی و غضب الهی به کار نبرید. هدف و وظیفه اصلی تان را آمرزش خواهی از خدا قرار دهید.» ( بحارالانوار، ج 77، ص 182)

حضرت فاطمه (س) در دعایش پس از نماز ظهر عرضه می  دارد: «اللّهُمَّ إنّی أسألُک قَولَ التَّوّابینَ وعَمَلَهُم، ونَجاةَ المُجاهِدینَ وثَوابَهُم– خدایا! گفتار و کردارِ توبه کاران، و رستگاری و پاداشِ مجاهدان را از تو می طلبم.» ( فلاح السائل : ص ۳۱۲ ح ۲۱۲) همچنین امیر المؤمنین  علی علیه  السلام فرمود: «اِنَّ الله  فَرَضَ الْجِهادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ وَ ناصِرَهُ وَ اللّه ماصَلُحَتْ دُنْیا وَ لا دینٌ اِلاّ بِهِ –  در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگداشت و مایه پیروزی و یاورخود قرارش داد. به خدا سوگند کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمی  شود.» (کافی، ج5، ص 8)

بر همین اساس در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام می  خوانیم: «إِذَا صَلَحَ‏ أَمْرُ دُنْیاک فَاتَّهِمْ دِینَک- زمانی  که کار دنیایت(از نظر مادی) بهبود یافت، دین خود را مورد اتهام قرار دهید.» ( تحف العقول ج1 ص359) مقصود از این روایت، آن نیست که ما در اصلاح مسائل دنیوی تلاش نکنیم؛ زیرا در آموزه  های دینی تلاش برای امر دنیا با هدف برطرف کردن نیازهای خود و خانواده، از بهترین اعمال شمرده شده است. امام صادق(ع) فرمود: «الْکادُّ عَلَى عِیالِهِ‏ کالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ– کسی که برای رفاه و آسایش خانواده  اش تلاش می  نماید، مانند مجاهد در راه خدا است.»(الکافی ، ج ۵ ،ص ۸۸)

بنابر این، آنچه از اصلاح دنیا مورد نهی قرار گرفته، آن است که انسان برای رسیدن به منافع مادی ارزش  های دینی را زیر پا گذاشته و از خطوط قرمز عبور کند. در صریح فرمایش امام علی(ع) آمده است: «ولا تُصلِحَنَّ دُنیاک‏ بِفَسادِ دِینِک‏ ومَحْقِهِ…– دنیای خود را با فساد دین خود اصلاح نکنید.» ( انساب الاشراف، ج 2، ص 160) و «... وَ لَا تَبِعْ آخِرَتَک بِدُنْیاک‏… آخرت خود را به دنیا نفروش.» ( تحف العقول ، ص 69)

بلکه در مرتبه  ای فراتر و عالی  تر این است که  به فرموده صدیقه طاهره (س) حضرت  فاطمه (س) : « اِتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ – از خداوند، آن گونه که شایسته پروا کردن از اوست، پروا کنید.» (الاحتجاج : ج ۱ ص ۲۵۹ ح ۴۹)  و اطمینان داشته باشد: « مَن أصعَدَ إلَی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهبَطَ اللّهُ عز و جل إلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ – هر که عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عز و جل بهترین کاری را که به صلاح اوست برایش فرو فرستد. »(عدّة الداعی : ص ۲۱۸)  و فرمود: « السَّخاءُ شَجَرَةٌ فِی الجَنَّةِ وأغصانُها فِی الدُّنیا، فَمَن تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها أدخَلَهُ الجَنَّةَ.– حضرت فاطمه (س): پدرم رسول خدا(ص) به من فرمود: سخاوت، درختی است در بهشت و شاخه هایش در دنیا هستند؛ هر کس به شاخه ای از شاخه های آن در آویزد، او را به بهشت درآورد.» (دلائل الإمامة : ص ۷۱ ح ۹)  و نیز  فرمود:«إیاک وَالبُخلَ؛ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِی النّارِ وأغصانُها فِی الدُّنیا، فَمَن تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها أدخَلَهُ النّارَ – حضرت  فاطمه (س)فرمود: پدرم رسول خدا(ص) به من فرمود: «مبادا بخل بورزی؛ چرا که بخل، درختی است در آتش [دوزخ] که شاخه هایش در دنیا هستند و هر کس به شاخه ای از شاخه های آن در آویزد، او را به آتش، وارد سازد.» (دلائل الإمامة : ص ۷۱ ح ۹)    

 توحید  بی ولای تو معنا نمی شود              راه خدا بدون تو پیدا نمی شود

فردا که حکم  عدل  خدا خوانده می شود       چیزی بدون اذن تو اجرا نمی شود

حضرت فاطمه  (س) در دعای روز شنبه عرضه می  دارد: « اللّهُمَّ افتَح لَنا خَزائِنَ رَحمَتِک، وهَب لَنَا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعدَها فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ، … وأعطِنا ما تُحِبُّ وَاجعَلهُ لَنا قُوَّةً فیما تُحِبُّ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ – خدایا! گنجینه های رحمتت را برای ما بگشای و به ما ـ ای خدا ـ رحمتی ارزانی دار که از آن پس، ما را در دنیا و آخرت، عذاب نکنی، و از نعمت گسترده  ات ما را رزق حلال و پاکیزه روزی کن، و ما را محتاج و نیازمند کسی جز خودت مگردان، و سپاسگزاری ما را از خودت، و نیازمندی و درویشی ما را به درگاهت زیاده کن، و با تو، بی نیازی و کفایت از غیر تو است. بار خدایا! در دنیا، برای ما گشایش قرار ده. خدایا! به تو پناه می بریم از این که در هیچ حالی، روی خویش را از ما بگردانی؛ بلکه همواره توجّه تو را خواهانیم. بار خدایا! بر محمّد و آل محمّد، درود فرست و آنچه را تو خود دوست داری، به ما عطا کن و آن را نیروی ما برای آنچه تو دوست داری، قرار ده، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان!» (بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۳۳۸ ح ۴۸)

 حضرت امیر (ع) در تعلیم به فرزند خود در نامه 31 نهج البلاغه می  فرماید: «فَإِنِّی أُوصِیکَ بتَقْوَی اللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبکَ بذکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بحَبْلِهِ، … – به راستی سفارشت می کنم که از خدا بپرهیز و به فرمانش بچسب و دلت را به یادش آباد کن و به رشته وی در آویز، کدام وسیله محکم تر از آن است که میان تو و خدا باشد اگرش به دست گیری؟ دلت را با پند زنده دار و با زهدش بکش و با یقینش نیرو بخش و با حکمتش درخشان دار و به یاد مرگش زبون ساز و به فنای تن مقرّش کن و به نا گواری های دنیایش بینا نما و از پوزش روزگارش بر حذر دار و از بی باکی دیگر گونی های زمانه، اخبار گذشتگان را بر او عرض کن، و آنچه بر سرشان آمده به یادش آر، در خانمان و آثار آنان بگرد و ببین از کجا آمدند؟ کجا رفتند؟ کجا خفتند؟ تا در یابی که از دوستان بریدند و به غربت رسیدند و توهم بزودی یکی از آنها شوی، آرامگاهت را درست کن و آخرتت را به دنیا مفروش.»

حضرت زهرا (س) همسر و کفو علی(ع) در زندگی خصوصی خود چنین است که: مولای متقیان علی علیه السلام در شب ازدواج، وقتی همسرش را نگران دید و علت آن را پرسید.حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: « تَفَكَّرتُ فى حالى وَاَمْرى عِنْدَ ذِهابِ عُمْرى وَنُزُولى فى قَبْرى، فَشَبَّهتُ دُخُولى فى فِراشى بِمَنْزِلى كَدُخُولى اِلى لَحَدى وَقَبْرى، فَأنْشِدُكَ اللّه َ اِنْ قُمْتَ اِلَى الصَّلاةِ فَنَعْبُدَ اللّه َ تَعالى هذِهِ اللَّیلَةَ–  در پیرامون حال و وضع خود اندیشیدم و پایان عمر و منزلگاه قبر را به یاد آوردم و انتقال ـ از خانه پدر ـ به منزل خودم، مرا به یاد ورود به قبرم انداخت! تو را به خدا بیا تا در آغاز زندگى مشترك به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم.» (احقاق الحق 6: 481) 

هر دختری که ام امامت نمی شود           یا مادر پیمبر رحمت نمی شود

در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است      این وحدت است شامل کثرت نمی شود

آن جا که پای کفو علی هست در میان      هر دختری که لایق وصلت نمی شود

چهره دیگر بی  بی دو عالم اینچنین است که او را در بخشى از خطبه اش در دفاع از ولایت و جهاد تبیین می  بینید:

« اَیهَا النّاسُ اِعْلَمُوا اَنّى فاطِمَةُ وَاَبى مُحَمَّدٌ اَقُولُ عَوْدا وَبَدْءا وَلا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطا وَلا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطا. « لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیكُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ …- اى مردم! بدانید كه من فاطمه ام و پدرم محمد صلی الله علیه و آله است. پایان و آغاز سخنم یكى است، نابجا سخن نمى گویم و به كار یـاوه و بیهـوده نمى پـردازم. به حقیقت پیامبرى از میان خودتان برخاست كه رنج های شما بر او دشوار بود و به ـ هدایت و اصلاح ـ شما حریص و بر مؤمنان دلسوز و مهربان بود.» (احتجاج، ج 1: 134)

و نیز فرمود: « وَكُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ مُذْقَةَ الشّارِبِ وَنُهْزَةَ الطّامِعِ… فَاَنْقَذَكُمُ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله … – و شما بر لبه پرتگاهى از آتش قرار داشتید جرعه آبى براى تشنگان و شكار بى رنجى براى آزمندان بودید، آنگاه خداى بزرگ به وسیله حضرت محمد صلی الله علیه و آله و پس از چه فراز و نشیب ها ـ و گرفتار شدن به دست مردان حیوان صفت و گرگان آدمخوار عرب و گردنكشان اهل كتاب ـ نجاتتان بخشید. هرگاه كه آتش جنگى بر مى افروختند خدا خاموش مى كرد و اگر شاخ شیطانى سرك مى كشید و یا مرزى از سوى مشركان گشوده مى شد پیامبر، برادرش ـ حضرت على علیه السلام ـ را در كام آن مى افكند و او نیز تا هنگامى كه یال و بال آنان را با كف پاى خود پایمال نمى كرد و آتش آنان را با شمشیر خاموش نمى ساخت بر نمى گشت.» (احتجاج، ج 1: 135)

«… وَتَاللّه ِ لَوْمالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللاّئحَةِ وَزالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ لَرَدَّهُمْ اِلَیها وَحَمَلَهُمْ عَلَیها وَلَسْارَبِهِمْ سَیرا سُجُحا لایكْلِمُ خِشاشُهُ وَلایكِلُّ سائِرُهُ وَلایمُلُّ راكِبُهُ وَلَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمیرا صافِیا رَوِیا… – به خدا سوگند اگر از راه روشن منحرف مى شدند و از پذیرش دلیل واضح مى لغزیدند، آنان را به راه  مستقیم  برگردانده و بر التزام به آن وامى داشت و با نرمى و ملایمت راهشان مى برد، به گونه اى كه خشونت و ناهموارى راه آنان را آزار نمى داد و رهروان را خسته نمى ساخت و سواران را ملول نمى كرد. و آنان را به آبشخورى پر بركت و زلال و گوارا رهنمون مى شد»(احتجاج، ج 2: 148)

 امام رضا از پدرانش از علی علیه السلام نقل کرده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:  « اَوَّلُ مایساَلُ عَنهُ العَبد حُبُّنا اَهل البیت اول چیزی که از انسان سوال می شود محبت ما اهلبیت است » (بحار الانوار، جلد 7، صفحه 260)

مفضل می گوید از امام صادق علیه السلام درباره صراط سوال کردم فرمودند: « هو الطریق الی معرفه الله عزوجل و هما صراطان صراط فی الدنیا و صراط فی الاخره فاما الصراط الذی فی الدنیا فهو الامام المفروض الطاعه… – صراط همان طریق به سوی معرفت خداوند متعال است و دو صراط هست یکی در دنیا و دیگری در آخرت، اما صراط دنیا همان امام واجب الاطاعه است هر کس او را بشناسد و از هدایتش پیروی کند از صراط آخرت که پلی روی جهنم است می گذرد و هر کس او را نشناسد قدمش بر صراط آخرت می لغزد و در آتش جهنم سقوط می کند.» (بحار الانوار، جلد 8، صفحه 66)

 رسول خدا صلی الله علیه واله می فرمایند :« ألْزِمُوا مَوَدَّتَنا أهْلَ الْبَیتِ فَإنَّهُ مَنْ لَقی اللهَ وَ هُوَ یحِبُّنا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لا ینْفَعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إلّا بِمَعْرِفَتِهِ بِحَقِّنا– به محبت و عشق به ما اهل بیت روی بیاورید زیرا کسی که خدا را با چنین خصلتی ملاقات کند داخل بهشت گردد و از شفاعت ما برخوردار شود، قسم به خدایی که جانم در دست او است جز با معرفت به حق ما، هیچ کس از عمل خود بهر ه ای نخواهد برد.» (امالی، مفید، صفحه 43)

در خاتمه دست نیاز به درگاه بی  نیاز مطلق پیش می  بریم و با توسل به اهل بیت پیامبرش (ص) او را می  خوانیم : « اللهم اتوجه الیک بهم ، و اتوسل الیک بحقهم (بحقک ) العظیم الذى لا یعلم … و لا شفاعة مخلوق رجوته ، اتقرب الیک بشفاعة محمد و اهل بیته صلواتک … »

آن زمانی که دگر محشر کبری باشد       هر کسی بهرشفا روی به هر جا باشد

دل من در پی آسودگی و عیش و طرب    تا به دستم نخی از چادر زهرا باشد

السلام علیکم یا اهل  بیت النبوّة

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

 بیستم جمادی الثانی 1445 مطابق با   13/10/1402

 

میلاد خجسته سرور زنان عالم، صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

فاطمه ای پاک بانوی بهشت         بر مشام آید ز تو بوی بهشت

فاطمه ای شاهکار ذو الجلال         کوثر عشقی و خورشید کمال

لیلة القدر علیّ و احمدی               تو بهار عشق حیِّ سرمدی

ابوبصیر از امام صادق(علیه  السلام) نقل می کند که فرمود:«وَ هِی الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى – و همانا او صدیقه کبری است و بر مدار شناخت او قرون اولیه گذشته است.» ( بحار ج 43 ص 105 )

موضوع تدبر:

چگونه دخت گرامی پیامبر آخر الزمان  می  تواند مدار شناخت گذشتگان در قرون متمادی باشد. و این حقیقت چه پیامی برای شیعیان آن حضرت دارد؟

پاسخ اجمالی :

خداوند هیچ یك از پیامبران را مبعوث نكرد مگر اینكه به فضیلت و محبت حضرت صدیقه كبرى ، فاطمه زهرا  (سلام الله علیها)  اقرار كنند. جابر از قول حضرت صادق (علیه  السلام) نقل كرده است كه مى گوید به حضرت عرض كردم به چه مناسبت حضرت را «زهراء» نامیده اند؟ فرمود: بدان جهت كه خداوند آن حضرت را از عظمت خود آفرید، هنگامى كه درخشید آسمان ها و زمین به نورش روشن شد و دیدگان ملائكه بهم آمد و همگى در مقابل عظمت خدا به سجده افتاده گفتند: اى خداى ما، اى آقاى ما، این نور چیست؟ خداوند به آنان وحى فرستاد و فرمود: این نورى از نور من است و آن را در آسمان خود جاى دادم. او را از عظمت خود آفریدم، و از صلب یكى از پیامبرانم بیرون مى آورم و بر تمام پیامبران برترى مى دهم و از آن نور امامانى را بیرون مى آورم كه امر مرا به پا دارند و به حق من هدایت كنند و آنان را بعد از پایان یافتن وحى خود جانشینان خویش در روى زمینم قرار مى دهم. (علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 180- 179) به این ترتیب خداوند هیچ یك از پیامبران را مبعوث نكرد مگر اینكه آنان به فضیلت و محبت حضرت صدیقه كبرى، زهرا(سلام الله علیها)  اقرار نمودند. نتیجه این است که شیعیان و همه جویندگان سعادت باید بکوشند مانند انبیاء و اولیاء از گذشتگان، معرفت یقینی نسبت به فضایل و مقام ولایت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)  کسب کنند و سرمایه نجات یعنی  حبّ و مودّت نسبت به او و فرزندان معصومش،را بدست آورند بی  شک سرعت و سبقت در مدارج کمال، بستگی تام و تمامی به عشق و سرسپردگی و شدّت و عمق آن نسبت به بی بی دوعالم دارد. 

وَحُبُّهَا مِنَ الصَّفَاتِ الْعَالِیةِ                    عَلَیهِ دَارَتِ الْقُرُونُ   الْخَالِیةِ

(«دوستی او از صفات ارزنده است، و قرنهای گذشته بر محور او چرخیده.»)

پاسخ تفصیلی:

سید هاشم بحرانى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که می فرماید: « نبوت هیچ پیامبرى تکمیل نشد مگر این که به فضیلت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) اقرار نموده، محبت او را دارا بود». (بحارالانوار، ج 43، ص 65)

بنابراین مقصود از قرون نخستین در روایت مورد بحث، دوران زندگى تمام پیامبران و اوصیاء و امت هاى آنان از حضرت آدم تا حضرت خاتم النبیین صلوات الله علیهم اجمعین است

وای بر کسی که در فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها) شک کند.

 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: « … اَلْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ، اَلْوَیْلُ لِمَنْ شُکَّ فِی فَضْلِ فَاطِمَه … ؛( الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص ۲۹۴؛)وای! وای بر کسی که در فضیلت زهرا(سلام الله علیها) شک روا دارد. …» انس بن مالک گوید که حجاج بن یوسف از من دربارۀحدیثی از عایشه که روزی فاطمۀ زهرا دست خود را داخل ظرف در حال جوشیدن فرو کرد و آن را هم زد، سوال کرد. انس گوید در جواب حجّاج گفتم: امیر به سلامت باد، حدیث این است که: عایشه نزد فاطمه(سلام الله علیها)رفت و دید که ایشان مشغول درست کردن حریره با آرد و شیر و روغن برای حسن و حسین است. حریره درون ظرفی بود و روی آتش قرار داشت و می  جوشید و فاطمه(سلام الله علیها) دست خویش را درون ظرف نمود و آن را به هم می  زد و حال آن که صدای جوشش حریره به گوش می  رسید. در این هنگام عایشه با ترس از خانۀ حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خارج شد و نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: ای پدر از فاطمه(سلام الله علیها) امر عجیبی دیدم و آن این بود که حریره  ای درست می  کرد و آن ظرف بر روی آتش قرار داشت و می  جوشید و فاطمه(سلام الله علیها) آن حریره را با دستش هم می  زد. ابوبکر به دخترش عایشه گفت: این را کتمان کن و بپوشان که این امر بزرگ و عجیبی است! وقتی خبر این حکایت به رسول خدا (صلی الله علیه و اله) رسید به منبر رفت و خدا را حمد و ثنا نمود و فرمود: « إِنَّ النَّاسَ یَسْتَعْظِمُونَ وَ یَسْتَکْثِروُنَ مَا رَأَوْا مِنْ الْقِدْرِ وَ النَّارِ؛ وَ اَلَّذِی بَعَثَنِی بِالرِّسَالَةِ وَ اصْطَفَانِی بِالنُّبُوَّةِ لَقَدْ حَرَّمَ اللَهُ تَعَالَى النَّارَ عَلَى لَحْمِ فَاطِمَةَ وَ دَمِهَا وَ شَعْرِهَا وَ عَصَبِهَا وَ فَطِمَ مِنْ النَّارِ ذُرِّیَّتَهَا و شِیعَتَهَا …– به درستی که مردم آن چه را از ظرف و آتش دیدند عظیم و زیاد به حساب می  آورند. [کنایه از این که اهل بیت فضائلشان بی  شمار است.] قسم به خدایی که مرا به رسالت مبعوث نمود و به نبوت برگزید به تحقیق که خداوند آتش را بر گوشت و خون و مو و رگهای فاطمه حرام نموده است و فرزندان و شیعیان فاطمه را از آتش باز داشته است. همانا از نسل فاطمه کسانی هستند [امامان معصوم] که آتش و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها از آنها اطاعت می  کنند و جنّیان در پیش روی ایشان با شمشیر زده می  شوند و از انبیا برای آنها عهد و پیمان گرفته شده است [که همه باید ولایت امامان از نسل فاطمه را بپذیرند] و زمین گنج هایش را برای ایشان تسلیم می  نماید و آسمان برکاتش را برای آنها نازل می  کند.ویل[نام چاهی در جهنم] برای کسی که در فضائل فاطمه شک کند و خداوند لعنت کند کسی را که بغض و کینۀ همسر فاطمه را در دل داشته باشد و به امامت فرزندان فاطمه راضی نباشد. به درستی که در روز قیامت برای فاطمه جایگاهی مخصوص است و برای شیعیان فاطمه نیز جایگاهی می  باشد و [خداوند در روز قیامت] فاطمه را می  خواند و دخترم فاطمه شفاعت می  کند و شفاعتش قبول می  شود، اگرچه کراهت داشته باشند.» (ثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۳- ۲۹۴)  

اگر می  توانی پیاده، اگر نه، با خزیدن، اگر نه، با صورت، خود را به او برسان

مرحوم کلینی با سند صحیح از یعقوب بن جعفر نقل می  کند، که گفت: نزد ابی الحسن موسی بن جعفر(علیه  السلام) در عُریض (روستایی در اطراف مدینه) بودم که شخصی مسیحی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: من از شهری دور دست و سفری پرمشقّت نزد شما آمده  ام، و 30 سال است که از پروردگارم درخواست نموده  ام مرا به بهترین دین ها و بالاترین و داناترین بندگان خود هدایت کند [بعد از سی سال تلاش] سرانجام شخصی در خواب من آمد و مردی را که در علیاء  دمشق است، به من معرفی نمود [که نزد او روم] من نزد او رفتم و با او جریان و داستان خود را گفتم:   او گفت: من از تمام هم‏ کیشان خود داناترم؛ ولی از من داناتر نیز هست.

گفتم: مرا به کسی که از تو داناتر است، راهنمایی کن؛ زیرا مسافرت برای من دشوار و سنگین نیست. من تمام انجیل و مزامیر داود و چهار سفر از تورات و ظاهر تمام قرآن را خوانده ام.

آن دانشمند به من گفت: اگر علم نصرانیت (و آگاهی در مسیحیت) می  خواهی، من از تمامی عرب و عجم به آن داناترم و اگر علم یهودیت خواهی (و دنبال عالم  ترین عالم در مذهب یهود باشی) «باطی بن شرحبیل سامری» در این زمان داناترین مردم است، و اگر علم اسلام و تورات و انجیل و زبور و کتاب و هر کتابی که بر هر پیغمبری در زمان شما و زمان های دیگر نازل شده و هر خبری که از آسمان نازل شده می‏خواهی کتابی که در آن است بیان هر چیز (و هر علمی) و شفا و درمان برای جهانیان و رحمت است برای رحمت  جویان و مایه بصیرت، است برای کسی که خدا خیر او را بخواهد و انس با حق داشته باشد. (اگر چنین شخصی را می خواهی): «فَأْتِهِ وَ لَوْ مَشْیاً عَلَى رِجْلَیکَ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَحَبْواً عَلَى رُکْبَتَیکَ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَزَحْفاً عَلَى اسْتِکَ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَعَلَى وَجْهِک‏؛ اگر می توانی پیاده نزد او برو و اگر نتوانی، با سر زانو و اگر نتوانی، با خزیدن برو و اگر نتوانی، با چهره بر زمین کشیدن(به صورت سینه  خیز) ، خود را نزد او برسان. گفتم: من با تن و مال خود توانایی مسافرت را دارم.(نیازی به پیاده‏روی نیست.) گفت:   فوراً به یثرب می  روی، گفتم: یثرب را نمی  دانم کجاست؟ گفت: برو تا برسی به مدینه و شهر  پیغمبری که در میان عرب مبعوث شده است و او همان پیغمبر عربی و هاشمی است. چون وارد مدینه شدی، قبیله «بنی غنم بن مالک بن نجّار» را بپرس که نزدیک در مسجد مدینه است و خود را به هیئت و زیور و لباس مسیحی ها در آور؛ زیرا والی مدینه بر آنها [موسی بن جعفر(علیه  السلام) و شیعیانش که بنا است نزد آنها بروی] سخت  گیر است و خلیفة وقت (هارون) سختگیرتر.

آنگاه نشانی «بنی عمرو بن مبذول» را که در بقیع زبیر  است، بگیر! پس بپرس موسی بن جعفر(علیه  السلام) کیست و منزلش کجاست و آیا به سفر رفته یا حاضر است؟ اگر به سفر رفته بود، نزدش برو که مسافرت او از راهی که (اکنون) به سویش می روی، نزدیک  تر است. آن گاه به او خبر ده که «مطران علیای دمشق» مرا به سوی شما راهنمایی کرده است و او به شما سلام بسیار رسانده و می  گوید: من با پروردگار خود بسیار مناجات می  کنم و از او می خواهم که مرا به دست شما مسلمان کند.» این مرد نصرانی (بر موسی بن جعفر(علیه  السلام) وارد شد) بر عصای خود تکیه داد و سرگذشت خود (و خواب خود) را بیان کرد. آنگاه عرض کرد: آقای من! اجازه می  دهی تکفیر  کنم و بنشینم. حضرت فرمود: اجازه می  دهم که بنشینی؛ ولی اجازه نمی  دهم که تکفیر کنی [و خود را در مقابل من خوار نمایی]. مرد نصرانی نشست و کلاه نصرانیت را از سر برداشت. آنگاه عرض کرد: فدایت شوم! آیا به من اجازة سخن می  دهی؟ «قَالَ نَعَمْ مَا جِئْتَ إِلَّا لَهُ فَقَالَ لَهُ النَّصْرَانِی ارْدُدْ عَلَى صَاحِبِی السَّلَام‏؛ فرمود: آری (اجازه می  دهم) تو فقط برای همین (پرسش) آمده  ای. مسیحی گفت: جواب سلام رفیقم (مطران) را بده، مگر شما جواب سلام را نمی  دهی؟» حضرت فرمود: «عَلَى صَاحِبِکَ أَنْ هَدَاهُ اللَّهُ فَأَمَّا التَّسْلِیمُ فَذَاکَ إِذَا صَارَ فِی دِینِنَا؛ جواب رفیقت این است که خدا هدایتش کند «السَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى‏» امّا (جواب) سلام، زمانی است که به دین ما در آید (و مسلمان شود) مرد نصرانی عرض کرد: «اصلحک الله» )الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۷۸ (

فاطمه(سلام الله علیها) خیر کثیری که از او تا ابد هدایت و برکت می  جوشد 

در ذیل روایتی که نقل شد آمده که مرد مسیحی به امام عرض کرد:  من از محضر شما پرسشی دارم. حضرت فرمود: بپرس! او هم سؤال کرد: « أَخْبِرْنِی عَنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِی أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِمَا وَصَفَهُ بِهِ فَقَالَ حم. وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ. فِیها یفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ مَا تَفْسِیرُهَا فِی الْبَاطِنِ؛ گفت: به من خبر ده از کتاب خدای بلند مرتبه (قرآن حکیم) که آن را بر محمّد(ص) نازل کرده و بدان سخن گفته و آن را به آنچه که وصف نموده (و لازم است وصف شود) معرّفی نموده است. پس فرمود: “حم، سوگند به کتاب روشن که آن را در شبی مبارک نازل کردیم به راستی ما بیم  دهنده  ایم. در آن شب هر کار محکم و استواری (از حوادث سال و …) از هم باز می  شود (و به مأمورین اجرا) ابلاغ می  شود.” تفسیر باطنی این آیات چیست؟».

«فَقَالَ أَمَّا حم، فَهُوَ مُحَمَّدٌ(ص) وَ هُوَ فِی کِتَابِ هُودٍ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَیهِ وَ هُوَ مَنْقُوصُ الْحُرُوفِ وَ أَمَّا الْکِتابِ الْمُبِینِ فَهُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی وَ أَمَّا اللَّیلَةُ فَفَاطِمَةُ(س) وَ أَمَّا قَوْلُهُ فِیها یفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ یقُولُ یخْرُجُ مِنْهَا خَیرٌ کَثِیرٌ فَرَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیمٌ وَ رَجُلٌ حَکِیم‏؛ امّا حم، محمّد(صلی الله علیه و اله) است و این نام در کتابی که بر هود نازل شده آمده است و از حروفش کاسته شده (یعنی در کتاب هود از محمّد(صلی الله علیه و اله) به حم تعبیر شده و دو حرف «م» و «د» آن، به جهت تخفیف یا جهت دیگری حذف شده است) و امّا کتاب روشن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)است و امّا شب مبارک، فاطمه(سلام الله علیها) است، و امّا اینکه می  فرماید: در آن شب هر امر محکمی را باز می  کند؛ یعنی از آن فاطمه (سلام الله علیها) خیر بسیاری به وجود می  آید و آن مردی حکیم و مردی حکیم و مردی حکیم است (یعنی مادر امام حسن، امام حسین، زین العابدین و دیگر امامان(علیهم  السلام)  است.» )الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۷۸ (

دریاست نبی و گوهرش فاطمه است          مولاست علی و همسرش فاطمه است

با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان             او خود به پناهِ مادرش فاطمه است

«فَقَالَ الرَّجُلُ صِفْ لِی الْأَوَّلَ وَ الْآخِرَ مِنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ فَقَالَ إِنَّ الصِّفَاتِ تَشْتَبِهُ وَ لَکِنَّ الثَّالِثَ مِنَ الْقَوْمِ أَصِفُ لَکَ مَا یخْرُجُ مِنْ نَسْلِهِ وَ إِنَّهُ عِنْدَکُمْ لَفِی الْکُتُبِ الَّتِی نَزَلَتْ عَلَیکُمْ إِنْ لَمْ تُغَیرُوا وَ تُحَرِّفُوا وَ تُکَفِّرُوا وَ قَدِیماً مَا فَعَلْتُمْ؛ مرد مسیحی گفت: اوّلین و آخرین این مردان [و دوازده امام] را معرّفی کن! فرمود: اوصاف آنان به یکدیگر شباهت دارد (و ممکن نیست شخصی را با بیان اوصافش کاملاً مشخص و ممتاز ساخت)؛ ولی من سوّمی آن قوم (یعنی امام حسین(علیه السلام)را برای تو معرّفی می  کنم که چه کسی از نسل او ظاهر می  شود (یعنی نُه امام و از جمله حضرت قائم(عج) و اوصاف او در کتابهایی که بر شما نازل شده، هست. اگر تغییرش نداده و تحریفش نکنید و کفر نورزید؛ ولی از قدیم این کار را کرده  اید.». )الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۷۸ (

ملیکه محشری و سلطنتت دیدنی است

خاک قدمهای تو یا فاطمه بوسیدنی است

کور شود هر ان کسیکه در دلش ذره ای

به شیعیان حیدرت عداوت و دشمنی است

ایمانی که مانند نمک در آب حل می  شود

رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به سلمان فرمود:  ای سلمان! محبت فاطمه(سلام الله علیها)  در صد جا سودمند است که آسان  ترین آنها هنگام مرگ و ورود به قبر، هنگام سنجش اعمال و بر انگیخته  شدن و گذر از پل صراط و محاسبه اعمال است..( بحارالانوار، ج ۲۷، ص۱۱۶).  پیامبر (صلى الله وعلیه وآله) به سلمان فرمود: ای سلمان! کسی که به دخترم فاطمه(سلام الله علیها)  محبت داشته باشد در بهشت با من خواهد بود و کسی که با او دشمنی کند در آتش جهنم خواهد بود. (بحارالانوار، ج ۲۷، ص۱۱۶) و نیز فرمود: کسی که خواستار توکل بر خدا است، اهل بیت مرا دوست بدارد، کسی که می خواهد از عذاب قبر نجات یابد، اهل بیت مرا دوست داشته باشد، کسی که طالب حکمت است، اهل بیت مرا دوست داشته باشد، کسی که می خواهد بدون حساب وارد بهشت شود، اهل بیت مرا دوست داشته باشد. به خدا قسم کسی آ نها را دوست ندارد مگر اینکه در دنیا و آخرت سود برده است. (بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۸۸) امیرالمو منین (علیه السلام) فرمود: خوشا به حال کسی که محبت ما اهل بیت در قلبش رسوخ کرده باشد. ایمان در قلب چنین کسی از کوه احد در مکانش ثابت تر است و کسی که محبت ما در دلش وارد نشده باشد ایمان در دلش حل می شود، همان گونه که نمک در آب حل می شود. (کتاب سلیم بن قیس، ص۳۵۷)

دلی که نیست در او مهرفاطمه سنگ است

چرا ؟ که نور وی ونور حق هماهنگ است

اگر قدم نگذارد به عرصه محشر

کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است

السلام علیکم یا اهل بیت النبوّة

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

پیمایش به بالا