موسسه فرهنگی پیوند با امام (ره)

آموزشی، پژوهشی، تهذیب و خودسازی

جلسه دوم

بِسْمِ الله الرَّحْمن الرَّحیم‏

اَلْحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمینَ و الصَّلوةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ و‏ ‏‏لَعْنَةُ الله عَلی اَعْدائِهِمْ اَجْمَعینَ اِلی یَوْمِ الدّین.‏

مروری بر کتاب شریف 1

امام خمینی قدس سره اهداف نگارش این کتاب شریف را در مقدمه کتاب به زبان مناجات با پروردگار متعال چنین بیان می‌فرماید:

‏‏ ‏هدایت به صراط مستقیم انسانیّت: «خداوندا، ما را به صراط مستقیم انسانیّت هدایت فرما» امام راحل(ره) در تفسیر عرفانی خود صراط مستقیم را چنین معنا می کند: صراط مستقیم همین صراط اسلام است که صراط انسانیت است، که صراط کمال است که راه به خدا است. سه راه هست، یک راه “مستقیم” و یک راه شرقی “مغضوب علیهم” و یک راه غربی “ضالین”. این راه مستقیم را اگر چنانچه بدون انحراف به این طرف و آن طرف … طی کردید، این راه مستقیم، منتهی به خدا می شود. (سخنرانی در جمع پاسداران و نظامیان -7/3/1359)

این همان معنای سخن امیرمؤمنان على (ع) است، که فرمودند: “الیمین و الشمال مضلّه و الطریق الوسطى هى الجاده”.انحراف به راست و چپ سبب گمراهى و ضلالت است و راه میانه و مستقیم، جاده وسیع [الهى] است» [نهج البلاغه، خطبه 16، بند 7.] امام صادق (ع) در معناى آیه “اهدنا الصراط المستقیم” فرمودند: یعنى ” ارشدنا الى لزوم الطریق المؤدى الى محبّتک و المبلغ الى جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او ان ناخذ بآرائنا فنهلک”. خداوندا ما را بر راهى که به محبت تو مى رسد و به بهشت واصل مى گردد، و مانع از پیروى هوسهاى کشنده و آراء انحرافى و هلاک کننده است، ثابت بدار»؛ (تفسیر صافى، ج ۱، ذیل آیه ۶ سوره حمد) امام (ع)، صراط مستقیم را به راهى تفسیر نموده است که انسان‏ها را به محبّت و بهشت خداوند برساند و از پیروى هواها و آرای نفسانى که موجب هلاکت مى‏گردد، جلوگیرى نماید.

بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته ای        که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست

ما در این ره حجاب خویشتنیم                   ورنه روی تو در برابر ماست

‏‏ از جهل ‏ ‏خودپسندی و ضلالت خودبینی مبرّا کن: « خداوندا، ما را … از جهل ‏‎ ‎‏خودپسندی و ضلالت خودبینی مبرّا کن » در وصیت امام به فرزندش احمد در مقدمه خواندیم که فرمود: « فرزندم، از خودخواهی و خودبینی به در آی که این ارث شیطان است، که به‏‎ ‎‏واسطۀ خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفّی او جلّ‏‎ ‎‏و علا سرباز زد. و بدان که تمام گرفتاریهای بنی آدم از این ارث شیطانی است که‏‎ ‎‏اصل اصول فتنه است؛ و شاید آیۀ شریفۀ و قاتِلُوهُمْ حَتّیٰ َلاتَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدّینُ لله ‏‎[ انفال / 39]‎‎ ‎‏در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشۀ فتنه که شیطان بزرگ و جنود‏‎ ‎‏آن، که در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ریشه دارد، باشد. و هر کس برای رفع‏‎ ‎‏فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی‏‎ ‎‏رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود». ‏

بردار حجاب از میان تا یابد                             راهی به رخ تو چشم بیگانۀ من

بردار حجاب تا جمالش بینی                          تا طلعت ذات بی مثالش بینی

 بار یافتن به محفل انس اربابِ عروج روحانی‏ ‏و مقامِ قدسِ اصحاب قلوب عرفانی: « خداوندا، ما را … به محفل انس اربابِ عروج روحانی‏‎ ‎‏و مقامِ قدسِ اصحاب قلوب عرفانی بارده» عروج روحانی یا سیر و سلوک عرفانی در مضامین آیات و روایات فراوان و در کتب عرفای اسلام به تفصیل ذکر گردیده، در قرآن می‌خوانیم: « وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (ذاریات / 20 و 21.) « و برای اهل یقین در زمین نشانه هایی است و نیز در درون خودتان؛ پس آیا نمی نگرید؟» ملامحسن فیض کاشانی در کلمات مکنونه خود آورده است. قال الله تبارک و تعالی:«مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی و مَن عَشِقَنی، عَشِقتُهُ. و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُهُ.» «آن کس که مرا طلب کند می یابد، آن کس که مرا یافت می شناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشته ام می شود و آن کس که کشته ام شود خون بهایش بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب است پس من خودم خون بهایش هستم.» فراز «من طلبنی وجدنی» از این حدیث قدسی در حدیث دیگری خطاب به حضرت داود (ع) آمده است « یا داود بلغ اهل الارض انی حبیب من احبنی و جلیس من جالسنی و مونس لمن انس بذکری و صاحب لمن صاحبنی و مختار لمن اختارنی و مطیع لمن اطاعنی و ما احبنی احد من خلقی عرفت ذلک من قلبه الا احببته حبا لایتقدمه احد من خلقی من طلبنی بالحق وجدنی و من طلبه غیری لم یجدنی فارفضوا یا اهل الارض ما انتم علیه من غرورها و هلموا الی کرامتی و مصاحبتی و مجالستی و مؤانستی و آنسوا بی أو انسکم و اسارع الی محبتکم؛(الجواهر السنیه، ص 94 – بحارالانوار، ج 67، ص 25). خداوند به حضرت داود می فرماید: ای داود من دوست کسی هستم که مرا دوست بدارد، همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، مونس کسی هستم که با ذکر من مأنوس باشد، همراه کسی هستم که با من همراهی کند، برگزیده کسی هستم که مرا برگزیند، مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند و دوست نمی دارد مرا هیچ کس از بندگانم که من این دوستی را از قلب او بدانم مگر این که او را دوست می دارم دوست داشتنی که هیچ کس از خلق من قبلا او را دوست نداشته هر کس به راستی مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس غیر مرا جستجو کند مرا نخواهد یافت. پس ای اهل زمین دور بیندازید از خودتان آنچه را بر آن هستید از غرور دنیایی و بشتابید به سوی کرامت من و همراهی و همنشینی و انس با من و با من مأنوس شوید تا با شما انس بگیرم و بشتابم به سوی محبت شما» امام خمینی (ره) مى گوید: « تمام این مسائل که عرفا در طول کتاب هاى طولانى خودشان مى گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست, بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایى که در اسلام وارد شده است, از اینها استفاده کرده اند.» (صحیفه نور, 12/240.)و در جاى دیگر سوگند یاد مى کند که: « به جان دوست سوگند که کلمات نوع آنها [عارفان] بیانات قرآن و حدیث است.» با این تفاوت که آنچه را اهل عرفان مبسوط و در خور فهم گفته اند (در قرآن کریم به طور رمز و سربسته, و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است.) (صحیفه نور 22/347.) زان که هفتصد پرده دارد نور حق       پرده های نور دان چندین طبق

بیرون آمدن از حجابهای ظلمانی و نورانی: « خداوندا، ما را … حجابهای انانیّت ظلمانی و انّیّت‏‎ ‎‏نورانی را از چشم بصیرت ما برافکن» اهل معرفت براي حجاب اقسامي نيز ذكر كرده‌اند كه مهم‌ترين آن، تقسيم حجاب به حجاب ظلماني و حجاب نوراني مي‌باشد.چنان‌چه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی فرمودند: «إنّ لله سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة (بحار الأنوار،ج۵۵،ص۴۵،) خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد». منظور از حجاب‌هاي ظلماني، معاصی،گناهان،مفاسد و به طور کلی رذائل اخلاقی است كه همواره مانع سير و سلوك و رسيدن انسان به خدا می‌گردند. اين حجاب ها عبارتند از: حجاب مال، كه آن را مي توان با بخشش مال از ميان برد. حجاب مقام، كه آن را مي توان با دوري جستن از مناصب دنيوي نابود ساخت. تواضع و دوري از شهرت جويي نيز كمك به از ميان بردن حجاب مقام مي كند. حجاب تقليد، كه با مجاهده علمي صحيح و دوري از مجادله، قابل اصلاح است. حجاب معصيت، كه با دوري از گناه و توبه قابل درمان است.»( ترجمه كسر اصنام الجاهلية، ص ۸۱۶) حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار می‌گیرد. اما حجاب های نورانی معانی متفاوتی دارد: با توجه به اینکه برای رسیدن به حق‌تعالی باید منازلی را طی نمود و از گردنه های صعب العبور سلوکی گذر کرد حجب نورانی عبارت است از هر مرحله از مراحل سير و سلوك روحاني مانند منزل صبر، رضا، تسلیم، توکل،…كه توقف سالك در آن، مانع از صعود به مراحل بالاتر باشد. ( ترجمه كسر اصنام الجاهلية، ص ۸۱۶) در مناجات شعبانیه می‌خوانیم: «إِلهي هَب لي کمالَ الإِنقِطاعِ إِليک وأَنِر أَبصارَ قلوبِنا بِضياءِ نَظرِها إِليک، حتّى تَخرِقَ أَبصارَ القُلوبِ حُجبَ النُّور فتَصلَ إِلى مَعدنِ العَظمه، وتَصيرَ أَرواحَنا معلَّقه بعزِّ قُدسِک» (بحارالانوار: ج۹۱ ص۹۹). در شب معراج، آيات الهي به رؤيت حضرت رسول صلي الله عليه و آله درآمدند.

لَقد رأَي مِن آياتِ ربِّه الکُبرَي (نجم: آيه ۱۸) امام موسي بن جعفر در توضيح و تفسير آيه کريمه مى‌فرمايند: « … فلما أسري بالنَّبي وَ کان مِن ربِّه کَقاب قَوسَين أَو أَدني رَفعَ لهُ حِجابٌ مِن حُجُبِه»؛ شبي که پيامبر به معراج برده شد و به خداوند به مانند دو سر کمان يا نزديکتر شد، حجابي از حجابهايش برداشته شد (نورالثقلين: ج۵ ص۱۴۹) اين گونه رؤيت نيازي به برپايي صحنه قيامت ندارد. امام علي عليه السلام مى‌فرمايند: لَو کشَف الغِطاءَ مازددتُ يقيناً؛ اگر پرده هم کنار رود بر يقين من چيزي افزود نشود (بحارالانوار: ج۴۰، ص۱۵۳).

سعدی حجاب نیست، تو آیینه پاک دار      زنگار خورده چون بنماید جمال دوست

تو را تا آینه زنگار باشد                                               حجاب دیدن دلدار باشد

پیمایش به بالا