موسسه فرهنگی پیوند با امام (ره)

آموزشی، پژوهشی، تهذیب و خودسازی

معرفت خدا، نبی و امام

تصور ما این است که شناخت و پیروی حجج الله ( پیامبر و ائمه ) ( صلوات الله علیهم اجمعین) مقدمه و مسیر معرفة الله است ولی در دعای :

«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى» به نظر می رسد مسیر برعکس این تصور ،ترسیم شده است در حالی که بحث فطری بودن معرفة الله را هم که در نظر بگیریم باز این انبیاء هستند که آمده اند تا فطرت را بیدارکنند.از طرفی در پایان دعا عدم شناخت حجت الله علت گمراهی برشمرده شده است.گویی معرفت خدا، نبی و امام یک چرخه است. خواهشمندم در این مورد و شرح این دعا توضیح بفرمایید. با سپاس از محضر مبارکتان.

🖌پاسخ استاد: با اهداء سلام و احترام روزی زراره به امام صادق علیه السلام عرض کرد:« اگر در زمان غیبت قائم علیه السلام زنده بودم، چه کنم؟» امام فرمود:« اگر در آن زمان زنده بودی، همواره این دعا را بخوان: « اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فانّک ان لم نعرّفنی رسولک لم اعرف حجتک. اللهم عرّفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی » (پروردگارا! خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبر تو را نخواهم شناخت. پروردگارا! پیامبر خود را به من بشناسان، زیرا اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر حجت خود را به من نشناسانی در دین خود گمراه خواهم شد.) (بحارالانوار، 52 /146حدیث 70) همه آنچه را انسان نیاز دارد در دنیا و آخرت به اندازه قدرت و قوّت و عمق معرفت و شناخت او از خداوند و حسن ارتباط و مقدار عشق و محبت او و اطاعتش حاصل می‌شود حاصل می‌شود؛ بنابراین اصل ایمان به خداوندمنّان، ایمان به پیامبران (علیهم السلام) که راه و رسم تقرب و دستورات خداوند را بیان می‌دارند و همین‌طور امامان (علیهم السلام) که ادامه دهندگان راه پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند همه راه بندگی و تربیت الهی و خواست اراده خدا را به بندگان نشان می‌دهند. حال چنانچه معرفت و رابطه با مبدأ جهان هستی تقویت شود، خداوند راه‌های بندگی و تقرب و از وسائط معرفت بالاتر خود را بیش‌تر در اختیار قرار می‌دهد و این وسائط پیامبران و امامان هستند که رسالتی جز ارائه معرفت بیش‌تر از خداوند و بیان احکام و دستورات او ندارند و اصلا فانی در خدا هستند مانند آئینه‌ای که در خود خدا را نشان می‌دهند. به این ترتیب نمی توان میان معرفت خداوند و معرفت پیامبر و امامان (علیهم السلام) غیریت قائل شد بلکه باید طریقیت به معرفت بالاتر خداوند را در آنها دید. نتیجه این می‌شود که هدف از همه چیز : ارسال رسل و انزال کتب و غیر آن رسیده به معرفت الله است. در دعای ابوحمزه ثمالی می‌خوانیم:«بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ» تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستی خود راهنمایی فرمودی، و به سوی خود خواندی، و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی‌دانستم تو که هستی؟ در دعای عرفه می‌خوانیم: «خداوندا چه چیزی آشکارتر از توست که به وسیله‌ی آن تو را بشناسم؟» از این بیان هم روشن می شود که پیامبران و امامان (علیهم السلام) انوار معرفتی از سوی او برای معرفی خود او هستند نه چیز دیگر. التماس دعا

پیمایش به بالا